King Raam
A City Without Gates (Shahre Bi Darvaze)
دارى حرف هاتو تیغ می‌کنی
تا فرو کنی تو تنم
اینجوری نگام نكن
انگار مقصر منم
لبات تكون ميخورن
ولى صداتو نمی‌شنوم
منم چشمامو می‌بندم
پلكامو می‌دوزم

کجا فرار بکنم
کجا عکساتو چال کنم
تو كدوم رگ هاى تنم
بگردم تو رو پيدا کنم

تو، آبی که راکد باشه گند می‌زنه
من، کسی که زخم های تازه شو می‌كنه
تو، شهرى كه ديگه دروازه نداره
من، سربازی که سالهاست از جنگش می‌گذره

کجا فرار بکنم
کجا عکساتو چال کنم
تو كدوم رگ هاى تنم
بگردم تو رو پيدا کنم

بگو کجا کجا باید
کجا باید فرار کنم
كه حرفاتو ديگه نشنوم
بگو چرا چرا بايد
چرا بايد باور كنم
حرفايى كه می‌گى به من

برو برو برو
نرو نرو نرو
يه روز، يه سال، بازم هستم
برو برو برو
نرو نرو نرو
يه روز، يه سال، بازم هستم