(کورس)
یادم نرفت یادم نرفت یادم نرفت
سیاهی ها نمیشن که باهام طرف
وقتشه ما برسیم پ الان نترس
با صدا میشکنم من شیشه هارو واسه هدف
(ورس1)
بزرگ شده خیلی تیره و تار ولی نورو
میبینم از بین همه میله هاش
شاید باید میموندم ایران کنار فامیلام
وقتی رفتم پشت سرم موندن همه رفیقام
فردا میخایین چال کنین دروغ هارو با چی
وقتی میزنه آژیر میشکافه تنو با تیر
پاک میکنم اشکارو از رو گونم یه کاری کردین آزاد باشم فقط وقتی خونم
این زخما روی شونم جای ساچمه روی صورت
سه صبح کشیدن حاجی رفیقمو تو ون
خاستم بیام دیدن بلیط دستمه فرودگاه
همون فردا کردم ولش یهو وسط اتوبان
خسته از این دروغا دل من پره ا گلگی
میسوزه تو سینم مثل آجرای اوین
تو دل من نوره رسید با این زمستون
خدایا اگه میشنوی کمکو سریع برسون
(کورس)
یادم نرفت یادم نرفت یادم نرفت
سیاهی ها نمیشن که باهام طرف
وقتشه ما برسیم پ الان نترس
با صدا میشکنم من شیشه هارو واسه هدف
(ورس2)
زده بالا شده اعصابا خورد چون هروقت سوال
کردیم جوابشون بوده باتوم
ما واسه آزادی اومدیم نگو بوده آسون
دستشو فشار میده بند بیاد این فواره خون
چی میشه هوای خوب بهش میده حمام پول
نمیشه هوا به زور پسرش کانادا میکنه
واسه سنگا رو پول میلیونی
این دفعه تموم نمیشه میگیرم حقو به زور
من میدم فدایی جون جم شده حواسم
سریع مشتو گره میکنم این دفعه نبازم
الان وقت سرگیجه نیست دارم حاجی حواس جم
تو دلمو خالی نکن نمیکشه
تابید سمتم نور ماه آخرین بار یادم
نمیاد گفتم حاجی رو به رام
دست خالی میدونم ولی باهامه یه لشکر
انقد دیدم نمیاد دیگه حتی این اشک در
میرم واسه دختری که تو بغل من غش کرد