Genius Farsi Translations (ترجمه‌ی فارسی)
Will Wood - Tomcat Disposables (ترجمه فارسی)
[آیه ۱]
من کمدها و کشوها رو نقشه کشيدم
ردیابی کمترین نقاط راه رفتن بر روی زمین
خوشحال به خانه امن و گرم
به عنوان سایه در کنار پای خود
میان وعده ناپدید گاه به گاه
بی سر و صدا غذا می خورند در حالی که می خوابند
پس اينجا جاييه که من بچه هام رو بزرگ ميکنم
اگر بتونم کسي رو پيدا کنم که باهاش يه خانواده ببينه
تا اون موقع، روياي روزي رو ميبينم که همه ي من درست با هم جور در مياد
من بيدار ميشم، غذا روي اجاق گاز هست
برای همیشه و هرگز برای بیشتر نمی خواهم

[کر]
آیا پنیر در زندگی پس از مرگ وجود دارد؟
ریندهای پارمسان
شراب به آب، شب از سپیده دم
زندگی کوتاه تر می شود، دندان ها طولانی رشد می کنند
ذهن من نه و من ذهن خودم
و ذهن من یک لقمه کوچکتر یا کمتر از تو نیست
آیا من به درست و غلط تعلق دارم؟
طبیعت، من حدس می زنم

[آیه 2]
یک شب، یکی نور را به این مکان درخشید
پس من فرار ميکنم تا مخفي بشم، روي کاشي ها و زير درها، پنير رو رها کنم
قلب کوچکم آنقدر سریع می تپد که دعا می کنم، "چیزی، مرا در امان نگه دار"
فکر کنم صورتم رو ديد
خيلي خب، يه روز گرسنگي در دراز مدت خوب ميشه
اما بعد زمستان سه شب طولاني داخل مخفيگاهم اومد
گذاشتم دندان هایم را بین دیوارهایم آسیاب کنم و رویاهایم را تنگ گریبان گیر کنم
فر کرد، سرم را بالا نگه داشت و قوی ماند
من دوباره موفق ميشم
من قبلا ً دارم
بيخيال، حالا، فقط يه بار
[کر]
آیا پنیر در زندگی پس از مرگ وجود دارد؟
ریندهای پارمسان
شراب به آب، شب از سپیده دم
زندگی کوتاه تر می شود، دندان ها طولانی رشد می کنند
ذهن من نه و من ذهن خودم
و ذهن من یک لقمه کوچکتر یا کمتر از تو نیست
آیا من به درست و غلط تعلق دارم؟
طبیعت، من حدس می زنم

[پل]
بهار دوباره در آشپزخانه شکوفا شد
پس از دیوار خزیستم و خدشه دار شدم
دیدم امید بر اجاق گاز
همونطور که هميشه تصورش رو ميکردم
غذا بيشتر از اون چيزي که ميتونستم بخورم
رویاهایم بالاخره واقعیت بود
مبارزات من پایان خوشی داشت
اونا فقط ميخوان با هم دوست باشن
شکمم شروع به چرخش می کند
با تشنگی، چرا درد می کند؟
من چيزي که بدست آوردم رو بدست آوردم، بن آپتيت

[کر]
بنابراین من تصادفا به رختخواب
يه چيزي کاملا درست نيست
فکر کنم برم استراحت کنم
حالا همونطور که من رو زمين ميذارم تا بخوابم
من انتظار هيچ روياهايي ندارم
و هیچ خداحافظی شیرین با من
مرگ در نور صبح
من خيلي محکم نگه داشتم
براي مدت طولاني، درست نيست
بذار يه آه بزنم وقتي چشمام رو مي بندم
اين تنها چيزي بود که براي اين کار بود؟
براي بهترين ها چيه؟
[کر]
آیا پنیر در زندگی پس از مرگ وجود دارد؟
ماه از چي ساخته شده؟
بعد از اينکه رفتم اونجا منو ببين
زندگی کوتاه تر می شود، دندان ها طولانی رشد می کنند
ذهن من نه و من ذهن خودم
و ذهن من همان نوری را در آن داشت که تو داشتی

[پایان]
آیا من به درست و غلط تعلق دارم؟
يکي تنها ميميره؟ و چرا؟ نمی دانم
خداحافظ، خداحافظ
به موش ها در خانه ها
طبیعت، من حدس می زنم
طبیعت، من حدس می زنم
طبیعت، من حدس می زنم