Genius Farsi Translations (ترجمه‌ی فارسی)
Taylor Swift - You’re Losing Me (From The Vault) [ترجمه‌ی فارسی]
[قسمت ۱]
"تو میگی "من درک نمی کنم" و من هم میگم "میدونم که نمیکنی
ما فکر کردیم که یه راهکاری وجود داره، حالا، متاسفانه اینطور نیست
یادآوریه نگاه کردن به این اتاق، ما به خاطر چراغ هاش دوستش داشتیم
حالا، من فقط تو تاریکی میشینم و با خودم فکر می کنم که الان وقتشه یا نه

[پیش هم خوان]
همه چیزهایی که باهم ساختیم رو پرت کنم یا نگهشون دارم؟
من دارم خسته میشم، حتی ققنوس هم خسته میشه
از اینکه همیشه از خاکستر بلند شه
همه ی زخم هاش رو ترمیم کنه
احتمالا این آخرین سختی ایی بود که باهاش مواجه شدی

[هم خوان]
بس کن، داری منو از دست میدی
بس کن، داری منو از دست میدی
بس کن، داری منو از دست میدی
نمی تونم نبضی احساس کنم
قلبم دیگه برای تو شروع به تپیدن نمیکنه
چون تو داری منو از دست میدی

[قسمت ۲]
هر صبح، من با چشم هایی اشک آلود بهت خیره می شدم
چطور میتونی بگی عاشق یه نفر هستی وقتی نمیفهمی که داره میمیره؟
من بهت علامت دادم و تمام سفیدی ناخون هام رو گاز زدم
چهرم خاکستری بود، ولی تو قبول نمی کردی که ما حالمون خوب نبود
[پیش هم خوان]
هوا پرشده از فقدان و بلاتکلیفی
میدونم که دردِ من یه نوع تحمیل کردنه
حالا، تو داری توی راهرو میدوی
و میدونی که اونا چی میگن
"نمیدونی چه چیزی داشتی تا وقتی که ازدستش نداده باشی"

[هم خوان]
بس کن، داری منو از دست میدی
بس کن، داری منو از دست میدی
بس کن، داری منو از دست میدی
نمی تونم نبضی احساس کنم
قلبم دیگه برای تو شروع به تپیدن نمیکنه
چون تو داری منو از دست میدی
چون تو داری منو از دست میدی
چون تو داری منو از دست میدی
بس کن، چون تو داری منو از دست میدی

[پس هم خوان]
قلبم دیگه شروع به تپیدن نمیکنه
(بس کن، چون تو داری منو از دست میدی)
قلبم دیگه شروع به تپیدن نمیکنه
(بس کن، چون تو داری منو از دست میدی)

[پل]
ما تا کی میتونیم یه آهنگ غمگین باشیم
تا وقتی که دیگه اینقدر ازدست رفته باشیم که نشه به زندگی برگردوند؟
من بهترین هام رو بهت دادم، همدردی بی پایانم رو
و وقتی که تلاش کردم شجاع ترین سرباز باشم فقط خونریزی کردم
فقط توی ارتش تو مبارزه می کردم، خط مقدم، منو نادیده نگیر
من بهترین غنیمتم
و من هم اگه جای تو بودم با خودم ازدواج نمی کردم
یه ارضا کننده ی عمومِ آسیب دیده
که فقط از تو می خواست که ببینیش
و من دارم نابود می شم از فکر کردن به
"یه کاری کن، عزیزم، یه چیزی بگو" (یه چیزی بگو)
"یه چیزی از دست بده، عزیزم، یه چیزی رو به خطر بنداز" (داری منو از دست میدی)
"یه چیزی انتخاب کن، عزیزم، من چیزی ندارم" (من چیزی ندارم)
"که باورش کنم، مگه اینکه تو منو انتخاب کنی"
[پایانی]
داری منو از دست میدی
بس کن (بس کن، بس کن)، داری منو از دست میدی
بس کن (بس کن، بس کن)، داری منو از دست میدی
نمی تونم نبضی احساس کنم
قلبم دیگه شروع به تپیدن نمیکنه