[ورس 1، رضا پیشرو]
من هر روز پره دردم هیچ مُسکنی آرام بخش نیست
با تو همدردم
با هر دوی ما قهره تقدیر
هنوز تیکای تو سرم فرصت فکرو ازم میگیره
سعی میکنم آروم باشم
اما همش اون زخمی میشه
من با صلیب گریه کردم ، فکر میکردم که ضد ضربم
هر روز به اونایی فکر میکنم
که خیلی دوست دارن مثل من شن
من به زندگی امید داشتم ، رضا باز سادم و امید جا زد
24 ساعته تو فکر اینم که
چطور میتونم جز این باشم؟
تا میام یه حرکت کنم ، دشمنام قد ارتش میشن
از اون دوستام زیاد دارم
که عاشق دردت میشن
این دنیا اهریمنیه حتی خدا توش هست یه غریبه
اون درگیره مرگـ مغزیه
که مونده براش یه قلب زنگیده
خدا باید از "کما" دربیاد از دست من فقط دعا برمیاد
شاید بلند شه حرکت کنه و
یه روزی سراغم بیاد
[کروس، آوا]
همه مثل هم پره دردیم
همۀ روزامون مثل روزای قبلی
با چشمای ابری
دستامون رو به آسمونه شهر غمگین
من با خدا قهر نیستم اون جوابمو نمیده
همه روزام اشکــ ریختم که شاید اونو ببینه
[ورس2، علی اوج]
شکست ما واسه خیلیا قشنگه
من زندم توی شهر مرده ولی سکوت کردم
من جایی ندارم بین این آدما
فقط از بینشون عبور کردم
با غرور رفتم اونور اصلاً حال من خوب نیست تو جمع تو غم
میرم نمیتونم خوبم جا بد
دارم میشم دور از خودم و دور از ساعت
حرفه منو خیلیا نمیفهمن.، خیلیا دیگه با من نمیخندن
دیگه بیخیاله دنیا شدم
واسه خیلی چیزا دیگه نمیجنگم
آدما همه سردتر از سردن پس تر از قبلاً خستم از هرکـس
از ترسوها که چشما رو بستن
خستم از شعرای چرت توی مغزم
شکست ما واسه خیلیا قشنگه خیلی گرگا شدن بین ما برنده
اینجا واسه من آخر خطه
دیگه دنیا واسه من راحته ترکش
شدم یه وحشیه الکلی یکی که حرفهاش نقد شدش مردمی
یکی که هیچکس دوستش نداشت
افسرده داغون روحش خراب
[کروس، آوا]
همه مثل هم پره دردیم
همۀ روزامون مثل روزای قبلی
با چشمای.ابری
دستامون رو به آسمونه شهر غمگین
من با خدا قهر نیستم اون جوابمو نمیده
همه روزام اشکـــ ریختم که شاید اونو ببینه
[ورس 3، فلاکت]
من با خدا قهر نیستم ، بد نیستم مردمم ریزه غمگینتر
اما دیگه مشکلا سخت نیستن
با این که زخمی و درگیرم
دیگه در نمیرم دیگه برنمیگردم به دنیای قوی و مرداب سمّی
و قرصای سنگین
برگرد به رکوردای قبلیت.« شاهین » همه روزای تاریکــــــــ
منو برد به سمت خوبای تاریخ
وقتشه تو که جون داری پا شی وایسی تو اونجای خالی تو بازی
قسم میخورم خودم باشم
از این به بعد من پر از کارم
از این به بعد من پر از واژم با این که راهم پر از مانعست
خدا باید از "کما" دربیاد
از دست من فقط دعا برمیاد
شاید بلند شه حرکت کنه و یه روزی سراغم بیاد
[کروس، آوا]
همه مثل هم پره دردیم
همۀ روزامون مثل روزای قبلی
با چشمای ابری
دستامون رو به آسمونه شهر غمگین
من با خدا قهر نیستم اون جوابمو نمیده
همه روزام اشکــــــــ ریختم که شاید اونو ببینه