Reza Pishro
Kalameye Oboor
؛[مقدمه: پیشرو]؛
کمک میخوای؟ اگه اون چیزی که تو قلب و روحته
درست حس کنی و به زبون بیاری
حله... بزن بریم
؛[قسمت اول: پیشرو]؛
کلمه عبور رو داشته باشی حله
جلو پیشرو که بزرگترین مافیای قرنه
دورش پره حامیای رپه، حیف
رضـا نداشته زبون عامیانه هرگز
شباشو گذرونده با خیالو قلبش
و هر دم میخواست که
بکنه آبیا رو زردش
وقتی دنیا تو مافیا و جنگه
از لیست من و تو کنن
عالیا رو حذفش
پولدار بشی کنی مادیاتو هضمش
و هر دم حمله بکنن جانیا به تختت
پشت کنسترت ماشینا به صفه
دنباله پرا برو خالیه به چپت
دنیا پره خوبو بده، پره مو و کَنه
اما کاره ما خلافه
زندگی تو روز و شبه
تمام زندگیا تو دود و دمه
میشه خدا بود و واسه بارون آسمونو زدش
کسی نمیپرسه چیه رازه بوی گندت
اگه گند نباشیم غم میریزن توی قلبت
میپاشن به اسمتو میرینن به مغزت
منم بیخیالم و میزنم تو خلسه پرسه
؛[همخوان: پیشرو]؛
بیا که ماله مائه خورشید، من هنوز امیدوارم
هممون قرصیم، هممون صبحیم، هممون مشتیم با هم
[قسمت دوم: صادق]
سیکتیر، نرو تو مخه من
کیف جیب، تمام روزه من
میگذره با این دوتا
نه چتم و نه معتاد
دنیایی که داریم ماله یه خدائه، نه دوتا
نه این که من بدم و تو خوبه خوب نه حاجی
دنیای تو قشنگه اما توی نقاشی
دنیای من کثیفه آدمای توش هم
به فکره جیب و رسیدنه غنیمته توجنگ
بالای سرمونم هر دو که یه رنگه
ماله تو که صاف همون آبی رنگ قشنگه
کسی نی که حاجی واسه برد نجنگه
از خودت بگیر تا اون نشه کارزرنگه
فرق ما تو باخته هاست
تو دادی رفت من دادم بالای ساخته هام
هه! جایی اینکه رویاما پازل بچینم
ترجیح میدم حقیقتو واضح ببینم
؛[همخوان: پیشرو]؛
بیا که ماله مائه خورشید، من هنوز امیدوارم
هممون قرصیم، هممون صبحیم، هممون مشتیم با هم
؛[قسمت سوم: اوج]؛
تشنۀ نوازش و لالائی مامان
روز به روزم داره سنم بالا میره داداش
اصلا" ، حنجرمو واسه کی باید من جر بدم
و عاشق کی باش اصلا به کی باید دل بدم
اگه باشی توی خیابونا لاشخور
یهو دیدی پول و جیبتو همه رو باد برد
هه هه! اونقدی خنده داره
که یهو سره پوله مواد میفروشی حتی پالتوت
همیشه دوست داشتی تو یجورایی سر باشی
حتی به خودت و دور و وریاتم شک داری
را میده قلم پا میده قلم
تا کلمات پا پیچت بشن بگی
گاییده تلف
ببین حاجی ادا در نیار
شبیه اونایی نباش که هستن برادر نما
همش داری میگیری فازه لاتی
اما تو هیچی نیستی و یه پا خایه مالی
تو به سگای دورتم هنوز داری باج میدی
مام با بنزین بالا سره باراباس تو تاریکی
تا بزنیمش آتیش
خیابون رنگ خون بشه
و توهم بشی قاطیش
نشین و پاشو لاشی
؛[همخوان : پیشرو]؛
بیا که ماله مائه خورشید، من هنوز امیدوارم
هممون قرصیم، هممون صبحیم، هممون مشتیم با هم
؛[قسمت چهارم: حصین]؛
آ آ...
من ، تنها مثل ماهی توی تنگ
فکرم دریاست
نه که آبه توی حوض
یه مغزه نیمه پر
یه افسری که خورد
تازه فهمیده جنگه پس ضريبه برد
بالا نرفته میبینی که پائین اومد
تمام عمرتو دادی و وایسادی تو صف
تا دری باز شه که بری، نماش باشه دلی
هنوز مهاجری
چقدر کس و شعری
اَه! امثاله من حساب طرقیاش
نه شبیه توئه، نه کوچیکه مثل بغلیات
من میخوام آزاد بگم
با داد راز بگم
و اسممو با ص صاد ضاد بگن
جواب قانونارم دله من میده
من دوست دارم ریسکو با دیده سنجیده
کشته ها رو تو قبر، سوختکا رو جا حرف
و سختیه پیچو با یه انتهای راحت
من دوست دارم اینا رو چون حقیقته
قانونه دله من شبیه قانون طبیعته
که میگه دوست داری بکن، هنوز داری کپن
تو زنده ای برای یه زندگی کپل
هه هه