[اینترو]
خیلی دارم دنبالِ خودم میگردم
یواش یواش دارم میرسم
آره دارم میرسم بهش
[ورس یک]
هیچوقت نچسبیدم به اون چیزی که داشتم
روابط اجتماعی همش فیریک بود واسم
ولی من از پیشرو نگرفتم بلیط باختن
از خدای بالا سرم فقط دیدیم چراغ سبز
وحشی ساختیمش همیشه کجو ترجیح دادیمش
ترجیح میدیم تا میتونیم نریم سمتِ آیینه
به خودمون زُل نزنیم چون حقیقتش تاریکه
غریضست و طبیعت شریعتِ فانیه
دوییدیم توو ثانیه چون صدمش طولانیه
توو خودمون راهی ساختیم که پرتوش نورانیه
توو بهشتم روبروم نشسته گابریل
جنس نورو داری وقتشه پرت شی توو قافیه
زمستونا دنبالِ درِ آپارتمان باز
که توو انباریش مچاله شیم بخوابیم با لباس
با کوچکترین صدا میشیم بی تاب و جا به جا
از این غار به اون غار میریم توو دیوار
بَرم داشت از این کار به اون کار
سرنوشت توو قلم بود پس عاشق شدم همون جا
فرقی نداشت کجائم و دنیا میره به کجا
شغال میره عشق و حال توو زباله ان گشنه ها و غبار میشن قله ها
با دلار میشن اژدها یا شعار میدن ضد ما
به خدا من توو چشمِ همه شما دیدم انقلاب
طنابمون به بالا وصل نداریم ترس از ارتفاع
اگه پشت همدیگه نباشیم این رویا اشتباهست
[کورس]
اون چیزا که توو تاریکی بهت گفتم
توو روشنایی بازش کن
هر چی که راه میری دل گشنه است
هیجانتو رامش کن
از زمین که به ماه میری یک نقطه است
کی توو نادونی خوابش بُرد
هر دفعه بهم تابیدی شعر گفتم و
دعای ساحری باطل شد
[ورس دو]
تو پسرِ خدایی پس بتاب به مردُم
قبولی پیشِ ما نمیخوادش مدالِ گندم
تو که توو گوشت میخوای بشنوی صدایِ دردو
اونی که تو میخواستی میداد بوی صدای مرگو
بگو چرا فقط داری پیِ عنش میگردی
باید با همین چیزایی که داشتی سرش میکردی
ولی همیشه همه چی میدیم بعدش میفهمیم
اگه شب حرکت نکنی توو قلبت میگَندی
دیگه توو تاریکی نمیمونی و غمت نی یعنی
بودن توو این لجن زارو بکنیم برا چی تمدید
تو زندانی نیستی دست و پاتو برا چی بستی؟
اگه وصل شی پاره میشن همه قوانین از بیخ
نوشتیم نامه به نفرین به خدا نامه نوشتیم
فهمیدیم آیه نوشتیم ما صاحب بهشتیم
چون که طالبِ خشتیم، اون که فکرِ خودش نی
حتی نی لایق مشکی، اصاً توو قایق عشق نی
دیگه خودم نمینوشم میدم باده به ابلیس
رسیدم به سرزمین خدا توو ساحلِ کشتیم
توو زمینای ملخ زدتون هم کاشف کِشتیم
این واژه ها شفات میدن بی اینکه باشه پزشکی
بیا بذاریم کنار اون چیزا که لازمه دل نی
اگه حاکمت عشقه نگو توو جاده فلش نی
اگه الآن اینجایی قبلاً اجازه گرفتی
ما هم مثِ اونیم ولی شدیم خالقِ زشتی
[کورس]
اون چیزا که توو تاریکی بهت گفتم
توو روشنایی بازش کن
هر چی که راه میری دل گشنه است
هیجانتو رامش کن
از زمین که به ماه میری یه نقطه است
کی توو نادونی خوابش بُرد
هر دفعه بهم تابیدی شعر گفتم و
دعای ساحری باطل شد
[ورس سه]
این یه راهِ حله واسه زنده موندنت
اینکه که توو جبهه بودن باشه تنها فکرِ توو سرت
میخوای کجا فرار کنی وقتی گرفته رو همه
اینکه زندگی میکنیم برعکسِ شکل روحمه
بارها چمدونمو بستم و تنهاش گذاشتم
توو ایستگاهای بعدی همونا رو برام گذاشتن
این چیزا برای تو سوال و برا خدا سهلن
اون چیزا که برا دوباره یه حیاتو ساختن
نیازه به عمقِ دید کی میگه ماهِ نقره نیست
ایمان به بی نهایت میکنه باورو سفید
همه ساعتا از بهترینِ آینده بگید
از وقتی بچه توو رحم صدایِ مادرو شنید
اگه جهان سمیه جمعها برات منفیه
مثِ خورشیدی شو که به یخ ها حرارت میده
بمون توو منطقه ای که هنوزم هواش ابریه
مهم هم نیست اگه هزار دفعه خراب کردیمش
[کورس]
اون چیزا که توو تاریکی بهت گفتم
توو روشنایی بازش کن
هر چی که راه میری دل گشنه است
هیجانتو رامش کن
از زمین که به ماه میری یه نقطه است
کی توو نادونی خوابش بُرد
هر دفعه بهم تابیدی شعر گفتم و
دعای ساحری باطل شد