Donya
Maghroor
[مقدمه]
حالم خرابه از بس دل منو شکوندی از قصد
باشه، ولی‌ یادت باشه این راهی‌ که داری میری تهش بستس
رفتارت همش زنندس
تو دست از این کارات بردار، بس کن
تو که خوب‌ می‌دونی‌ دلم بهت وابست س

[پیش هم‌خوان]
خوبه آدم روی اشکالاش یه‌کمی کار کنه
بجای این که اون و انکار کنه

[هم‌خوان]
ولی‌ تو انقدر که مغروری
کارتو پیش می‌بری زوری
دیگه خسته شدم از همه‌ی حرفات
کارمون شده همش جنگ و دعوا

[قسمت ۱]
دیوونه‌بازیات کلافم کرد
یه روز باهم خوبی‌، یه روز باهم بد
دیگه خستم کردی با اون رفتارای بچه‌گونت
تو می‌خوای همش حرف حرف تو باشه
نه دیگه دلم می‌خواد ازت جداشه
این رابطه دیگه به ته رسیده و اخراشه

[پیش هم‌خوان]
خوبه آدم رو بعضی‌ خواسته‌هاش پا بذاره
ازشون بگذره، کنار بذاره

[هم‌خوان]
ولی‌ تو انقدر که مغروری
کارتو پیش می‌بری زوری
دیگه خسته شدم از همه‌ی حرفات
کارمون شده همش جنگ و دعوا

[قسمت ۲]
بعد تو من یه آدم دیگه شدم و (شدم و)
تنهای منو عوض کرد خوب کرده حالمو (حالمو)
نه دیگه نه نمی‌خوام یه لحظه برگردم به اون روزا
روزای که برام سخت گذشت هزاربار مردم و

[پیش هم‌خوان]
خوبه آدم روی اشکالاش یه‌کمی کار کنه
به جای این که اون و انکار کنه
خوبه آدم روی بعضی خواسته‌هاش پا بزاره
ازشون بگذره، کنار بزاره

[هم‌خوان]
ولی‌ تو انقدر که مغروری
کارتو پیش می‌بری زوری
دیگه خسته شدم از همه‌ی حرفات
کارمون شده همش جنگ و دعوا
Yeah, oh

[پایانی]
کارمون شده همش جنگ و دعوا
صب تا شب جنگ و دعوا
از بس تو که مغروری