Ali Sorena
DEMO Mojassameh
به جز مرگ که بی سایه است
این جهان نمادین انعکاس سرمایه است
چی میشد انتهای حرفام
سرمای یه پنجره
....

ادامه داره روایت سست قتل
همه سکوتی که خورده شهر
شب با هزار دهن مرده تهش
صبح بالا میاره هُق تلخ
این قصه ...
...

دلتنیگه خونه ها سرخ خیال رویا سازان
....

[?]
....

[?] در رفت تو کامیون
اینجا مراسم نور سرزمین برتر
سرزمین برتر
خون ، می ، لَه لَه
....

شعر میکنم جرمم رو تا که بفهمی چطور میشه که از غم میرم هی
[?]
دل و نیروی ترانه ترور رو رمز رو صدا کن ها
[?]
...
سر میز شام با اسلحه
پوتینش رو با سر دوشید
پر از اضطراب
لباس خونه رو مین نمیشه پوشید
بعد شام ، تکرار ، هم آغوشی از اجبار
زن نگاه کرد بی احساس
با پوتین نمیشه بوسید ...
...

یه دست خط تنها که سر بلند میکرد با اینکه میدونست واسه خودش داره طرح قتل میکشه…