Ali Sorena
Enfejare Ranghaa
[متن آهنگ «انفجار رنگها» از علی سورنا]
[قسمت ۱]
زرد مثل پاییز خط ریزش برگها
مسیر تنگنا تنگنا در تنگنا
خفه مثل فریاد یه سگ
توی دور دست بیراهه کور
یه دیوار و نمایش دور
از درون درون مرزها
یه مرد خمیده به زانو
کشیده صورت از فریاد
سرشو هل میده پایینتر
با فشار دستهاش
مرزها بومها و نقشها
خون نسلها نسلها بعد نسلها
زوزهی سرما
سان و رژه سربازان
زنی با لباس برگا دستشو کرده تو واژنش
از بالا
یه واژنه که دست برگا
با سوز رفته از سر تا پاش
و سیمرغ آزادی رو تابلوی مرگ پرواز
شلاق توی بوم هنوز میخوره رو تن سرخ برده
و بردهدار داد میزنه که باید واسهی صلح بجنگه
اثر تهوع یه جذامیه که دستشو تا مچ خورده
تیکههای انگشتشو روی پاش بالا آورده
[قسمت ۲]
باید بزنیم بیرون از خفگی
ما فردا رو میخواستیم واسه مهر
نه تو این سالن مرده چکاد
با این همه تن پاره به چرک
این جا درون ماست
این چرک همه جا ایستاده به سحر
حتی بیرون بری ازش
اون درونت ایستاده سپهر
سوز چرخید و گفت اینجا هنوزم میشه وزید
این نقش هم آغوشی زیباست
بچه مردهاش هم میشه ندید
حوا سرد شد مثل نفس از زیر زمین
گفت این طرح اجداد مرده ماست
باید منفجرش کرد همین
طوفان رسید از راه دوباره زنده شدن اشباح
توی جنگ عقاید واسه کندن پایه ظلم
این موزه روگسل هاست
لرزیدن طرحها
دوباره افتاد روی تنشون سایه ظلم
میترسن از تفاوت انگ میزنن به هم هر بار
جمع میشن تو دروغ وحدت
یه گوشه آماده صلح
یکی میشن مثل اجدادشون
واسه جنگ با اجداد
جمع شدن رنگها
این بار تو اندام یه بمب
[قسمت ۳]
پریدم از تو ذهنم
پشت پنجره زده سپیده
چیزی یادم نمیاد
انگار یه بمب توم ترکیده
تیر میکشه دندونم
یه زخم چرکیده
باید رقصید و بس
از یه گره به گره دیگه
نمیخوام مسکن من آزادم برا سرما
میمیرن همه مقصدها
و باز میشم سراسر راه
جنگ قتل پروازه
درجه رو دوش مترسکها
من نه فردا رو میخوام با دیروز
نه دیروز رو برا فردا