Ali Sorena
Gonjeshkaka
[قسمت اول]
گنجیشکک‌های بی نام و نشون
پرنده‌های بی هم زبون
بهتره دیگه برین خونه‌تون
دردتون نخورد به دردمون
کم زدنتون، بستنتون، ها؟
کم تو قفس کردنتون باز
اومدین اینجا واسه پرواز
کم «نکرده» کردن گردنتون، ها؟
از اینجا مثِ غریبه برین
از این شهر واسه همیشه برین
برین دنبال یه شهر بهتر
شاید به امید یه نتیجه برین
از سرتون، زخم بدنتون
غم‌تون، نوک‌تون، جیک‌جیک صبح‌تون
ترسِ تو شب‌تون و حبس نفس‌تون، نفسم گرفت
برین یه جایی که ترسی نداره
واسه پرواز مرزی نداره
کلاغ ولگردی نداره
هیچ غمی و ترسی نداره
یه جایی که همه منظره‌ها خوبن
آدما وقتی وا می‌شن پنجره‌ها خوبن
کور و نگاه خوبن، لال و صدا خوبن
شاپرک‌ها خوبن، شاه و گدا خوبن
بریم یه جا که ته قصه بی‌کویره
دور از سینه‌های آزاد که دشنه می‌دریدش
یه چند صباحی بو تشنگی نگیره
میشه بریم یه جا زندگی نمیره
نه کار ما نی، آسمون دولتِ پرواز بال ما نی
نشونی ما همون خنده‌های مرده‌ست
چیزی جز این فریادِ نام ما نی
[همخوان]
برین، اما نمیخواد
این سفره کدوم و کجا نمیخواد
تو این سرما دستام که تنهان
اگه تو ترسی ازت ها نمیخواد
برین، اما نمی‌خواد
این سفره کدوم و کجا نمی‌خواد
تو این سرما دست‌هام که تنهان
اگه تو ترسی، ازت‌ها نمی‌خواد

[قسمت دوم]
من که دیگه پیرم، از این حرفا سیرم
یه جورایی گیرم، شما برین میرم
برین، برین این قفس رو بشکونین
برین سلام منو به نفس برسونین
شاید یه روز یا یه شبی هم رو داشتیم
یه جایی با هم قرارِ پریدن گذاشتیم
این خط‌ها که می‌گن مرزن ندیدم
بدون هیچ التماسی ارزن خریدم
تلخ نشین، انقدر سخت نگیرین
رو سیم برق نشینین
کوچیکین، ظریفین، می‌میرین
هر چقدر عزیزین غریبین، می‌بینین
سخته، این نفس تنگ‌تر از خود تنگه
این نفس ننگ‌تر از خود ننگه
وقتی یه لحظه حسی تو وجود تو نیست که بخنده
سخته
شاید یه روزی هم‌تون مامان داشتین
کلی مهر، با وجود آذر یه آبان داشتین
درد ندیدین و دردی دردتون نشد
سردتون نشد
به دست‌تون نخورد تیر، پاتون هم نکرد گیر
شاید آزادی رو فقط نگفتین
شاید دیدینش، حسش کردین، انجامش دادین
بدون هیچ ترسی
گنجیشکک‌های بی نام و نشون
پرنده‌های بی هم زبون
منم نام و نشونتون
منم هم زبونتون
درسته با همدیگه یکمی فرقو داشتیم
خسته بودیم، کوفته بودیم ولی صبرو داشتیم
شاید یه روز یا یه شبی هم رو داشتیم
یه جا با هم قرارِ پریدن گذاشتیم
دور از اونجا که رویایِ مرده‌ست
پرواز تو تسخیر خفاش لکنته
دور از خیالِ جریان تو رودهای آزاد
توو اونجا که دریا یه مردابِ گنده‌ست
کل زندگی رو انشا کنیم به درد
هم هنوز نمرده، املاء کنیم که هست
آسمون یعنی رقص فوجی از ما
با پروازمون امضا کنیم شکست
[همخوان]
برین اما نمیخواد ، این سفره کدوم و کجا نمیخواد
توو این سرما دستام که تنهان
اگه تو ترسی ازت ها نمیخواد
برین اما نمیخواد ، این سفره کدوم و کجا نمیخواد
تو این سرما دستام که تنهان
اگه تو ترسی ازت ها نمیخواد