[آلبوم آوار / متن آهنگ «مجنون شهر» از علی سورنا]
[قسمت اول]
بگو راست، بگو چپ
بگو داغ، بگو سرد
بگو شاد، بگو تلخ
بگو باد، بگو برف
بگو لات، بگو رد
بگو این دیوونهس
بگو دید به چی زد
بگو میخ، بگو نعل
بگو بیاد پایینتر
پایین، پایین، پایینتر
بگو بیاد پایینتر
پایینتر از پایینشهر
دلم میخواست روز بود
همه چی دروغ بود
دود نبود
دوست جای دود بود
من هم دلم میخواست
ننم با بابام باـ
هم خوب کنن تاـ
من هم شاد باشم
من هم دلم میخواست
صبح از خواب پاشم
بدون فکر به دعوای شب
شرط میبندم
حرفهای تو و حرفهای من و
لبهای تو لبهای من و
شبهای تو و شبهای من
پُر فرقن
من هم دلم میخواست
من هم دلم میخواست
دون کسی رو نگیره
کبوترم بیاد
من هم دلم میخواست
شکستن شکسته بود
علف نبود، سبزه بود
عرق نبود، قهوه بود
نبود، نگرد، نیست نه
نموند ازم هیچ نه
توی اوج لذتم عروسکم میشکست
آسمون رو دیدم وقتی از زمین زدم من
خستم، قسم به پست ترین قسم
از کثافتم باخبرم،همینم که هستم
حتما تو بهترین, من هم بدترین بدم، نه؟
با اعصابم میجنگم، از این سگدونیم میترسم
میخوام بکنم، برم، با افکارم میجنگم
خیال نکن تو شهر من حلوا دم میکردن
حواسم نبود حتی تا شلوارم میکَندن
با دستهام میساختم راه لعنتی رو
با حسرت میساختم،مسیر رو میرفتم
هر چکی رو خوردم صدام در نیومد
تا زندهام هستم، تا هستم هیپهاپ هست
[پل]
م: مثل مرگ معرفت مَردم
مُردن مرام و مورفین و مَرد مست الکل
ج: جرم، جنایت، جنگ، جنگ، جراحت
اوج جنون، جسارت، جوون، جنم یعنی حبس
ن: نون، نون توی سفره نبود
کور خوند اون که میگفت میشه تموم
و: وهم و، وحشیانه ترین برخورد
و، ولی، اما اگر به این مردم
ن: ننهقحبههای نو پوش
تظاهر به دلسوزی به کهنه پوشا
ش: شروع یه شب تو شهر
که گند زد به نفس کل روزات
ه: هنوز یه حرکتی هست
هه، هیپ هاپ و یه هفتخطی هست
ر: راه رفته، راه مونده بازم
من هنوز هم تو این زمین کار مونده دارم
مجنون شهر یعنی خود من
مدیون رپ، یعنی خود من
چیزی جز اینایی که میگم ندیدم
تو اینجوری نباش ولی من همینم
[قسمت ۲]
راه من قشنگ نیس
تو رد پام نباش
ازم یه قهرمان نساز
نگو کی شمرده
موزاییکای کف راهو
کی جیره خوری برده
کی از غصه دق میکرده
کی چه گوهی خورده
خوب نگاه کن
دیگه بارون نمییاد
دلم داغه ولی دارو نمیخوام
دنیا امون نمیداد
آروم نمیذاشت
فقط بلد بود
کون وارونه میداد
درست یاد نگرفتم
ادب رو داشته باشم، اما
مطمئنم واسه ی تو
خیلی خوبن حرفهام
اینجا خوشحالم
از این که لات بار اومدم
این حرومیها
همشون شاکین از حرفهام
تا تهشون رو دیدم
از کلفت تا سادهشون
پیر و حرومزادهشون
از نر تا مادهشون
میخورن، میخوابن
میخوابن، میخورن واسشون
برج میکنن میسازن
میسازن میکنن واسشون
میکنن میکنن، میخونم ازشون
هر اتفاقی که باعث حضور دردمه
کثافت صدای من
کثافت شهرمه
مهم نیست بردن
مهم نیست بهترین شدن
بدون جرات
مهم نیست فرصت
مهم نیست هر روز
زیادتر شدن عقدهات
توی حس قدرت
مهم نیست دشمن
[قسمت پایانی]
بهم بگو راست، بگو چپ
بگو داغ، بگو سرد
بگو شاد، بگو تلخ
بگو باد، بگو برف
بگو لات، بگو رد
بگو این دیوونهست
واسهی من
مهم نیست گفتهت