Ali Sorena
Mehran
[قسمت اول]
من و تو مثل همیم
خوف می‌کنن می‌بینن‌مون
واسمون غلاف بلوف می‌کنن
رپکن‌ها منو خیلی دوست ندارن
مثل تو که خیابون‌ها جلوت جفت میکنن
بچه سینه بتون‌ها
ترساشو صاف گذاشت تو کمرِ نامردها
جنده با زنده‌ها رفیق همن
تنهایی مبارک، برنده‌ها تنهان
داداشت دنیا رو جر میده
لخت‌تر از جیبش حنجرشه
سفت وایساده واسه جنگ
تو می‌دونی یه دیوار که خودتی پنجرش حیف
زمستون از ترس لی‌لی می‌کرد
وقتی بهارِ تنتو نفله می‌کرد
از پشت زدتت الان، نه تو کودکی
اسلحه‌اش گلوله رو گریه می‌کرد
کردن توی خون لقمه‌مونو
دو تا کلمه که گذاشتن نقطه‌مونو
من سِحر می‌کنم با واژه‌ها
کیا زدنت؟ بزنم جمله‌شونو
انقدی هستی که خط می‌ندازی روم
می‌باره چشات، می‌باری روم
کردن زیر چکمه‌ها گُرده‌مونو
بیا نشون بدیم عُرضه‌مونو
یادته که گاهی هوا زشت می‌شد
می‌گفتم این چش می‌شد یهویی
از نفست بدتر می‌گرفتی
اینا رو ولش کن، عشق چی شد؟
تک تهران هوا بد می‌بارید
قانونا می‌گفتن تو کاسَت چی داری
برجا زر زدن پول چی داری
یاد تو افتادم، بشون گفتم
برادر چی دارین؟
می‌بینی که زدنا، زدنا
میزنمشون تن لاغرتم من ها
واسه بچه‌هاشون موزه می‌ساختن اما
اونا که ننه‌هاشون تو روز می‌زایید
میام از همونجا که سوز می‌گایید
تفنگم هنوز هم زوزه میخواد، بیا
[همخوان]
زیر سینه‌م سیر سرخه
تو دود کرد رفتنت
من کردم سرفه
آواره، نصیب اون پل
که زیرِ سنگینیای دیروز و امروز
همیشه تو شوکه
زیر سینه‌م سیر سرخه
تو دود کرد رفتنت
من کردم سرفه
آواره، نصیب اون پل
که بین سنگینیای دیروز و امروز
همیشه تو شوکه

؛[قسمت دوم]؛
نوبت چشمی که تر شه شماست
ملکوت آسمونا عرش شماست
اون ابرا که سقف ما بودن
امروز میدونم که فرش شماست
خوهرا، پول، زندگی، پدر، مادرا، هروئین، خرابه ها
مهران درد
اوه، مهران پول نامرد
همه گازای کپسول نامرد
هر چی سلول دوره نامرد
همه خاکای نمور نامرد
میبینی که زدن ها، زدن ها
میزنمشون تن لاغرتم من ها
همه دردای مادرتم من ها
فنا بریم هنوز
زوده یکم
کجا بری تکی؟
رپکن بی میکروفون شعر شو
یه ورس دیگه رو باید راه بری هنوز که
سر نمیکنه کسی مثه من
صدای پولای گنده گوش منو کر نمیکنه، نه
همه جراحتتم من ها
نعره میکشیم تو رو داوران مست
با میم مادران، دود
میشیم به قد یه خاورمیانه
خاوران، کوه
زور پات اما نیست
دعوا داریم با برجا، زمان نیست
بریدی یه خونه دیگه
مگه چی بوده تا الان؟