همه چی همون چیزی بود که نشون میداد
همه چی همون جایی رسید که باید میرسید
شاید اون میتونست منو بیاره بیرون از این مرداب
اما کی میدونه شاید این من بودم که میبردمش پایین
مهم نیست

قول بده اونجا که بریم
آفتاب داره و رودخونه
برقصن درختای بلند
تو آهنگی که باد میخونه

قول بده اونجا که بریم
شبای سرد گرم شیم دور آتیش
وقتی به این روزا فکر میکنیم
تمومشون ما رو میخندونن

ده بیا درد بیا
یا من یا تو
فقط یکی از ما میتونه
ادامه بده این راهو
این تفنگو میزارم رو میز
توش فقط یه گولست
تو این بازی رو بلدی، نه؟
آخرش فقط یکی از ما زندست
من امیدوارم اون
تو باشی که میره بیرون از این اتاق
قول میدم اونجا که بریم
آفتاب داره و رودخونه
برقصن درختای بلند
تو آهنگی که باد میخونه

قول میدم اونجا که بریم
شبای سرد گرم شیم دور آتیش
وقتی به این روزا فکر میکنیم
تمومشون ما رو میخندونن