هلو (ای وای)
[اینترو]
دوست دارم با دوست دوستش که تتو داره رو پستش
دوست بشم
چون این دوست دوستش هست دوست خوبش, خیلی خوبه
مث که جوره
[همخوان]
ای وای چه هلویی بود
بد نیست بکنیم یه دودولی توش
اول می کنیم تو این شلوغی بوس
بعدش ویسکی با چارتا خط کوکولی روش
[پس همخوان]
شلوار رو جون درآر, بچرخ تو نور الان
برقص با کون برام، از اینور تا اونورا
[قسمت یک]
صبحونمون نون پنیر ممهست با چای شیرین
ناهار هم کون با کرهست, هر جایی که میریم
تو مهمونی دیدم داف رو من از دور
وقتی برگشت, تتو روی کمر بود
صورتت انداخته یاد بهشت منو
می خوای بهت نشون بدم آره یه چشممو
با قایق بر می گردم خونه یار رو
داف پایه میزنم من دو دستی پارو
پارکینگش دو تا جیپ چروکی توش
بغلش دو موتور سوزوکی بود
خب رسماً خشی خسته شد
هستیم لش و کثافت و مست گوه
بخوابم، زود پاشدن سخته چون
هوا روشن، ساعت اینجا شده هفت صبح
پایهای بزنیم سوشی رو فردا
پست بهت زنگ زدم رسما گوشیتو بردار