[همخوان: هومان]
با هم ته دنیارو دیدم
ولی حالا تو داری میری
نگو تمومه هر چی بوده بینمون
ماه من نور چشم اون
نه نمیخوام من از تو چیزی
عصبی نشو منو دیدی
من فقط میخوام از تو کم شه فاصله ام
خودت اینو از چشمام بفهم
[قسمت یک: هومان]
توی چشمات میزنه برق یه ستاره تو وقتی میرقصی با من
میگی من چیزی نه نیست یادم یادم
کل شبا شد ابری بازم
همین امشب میباره بارون من واسه تو اگه تنگ شه دلم
چرا افتادی از چشم من
[همخوان: هومان]
ولی ما با هم ته دنیارو دیدم
ولی حالا تو داری میری
نگو تمومه هر چی بوده بینمون
ماه من نور چشم اون
نه نمیخوام من از تو چیزی
عصبی نشو منو دیدی
من فقط میخوام از تو کم شه فاصله ام
خودت اینو از چشمام بفهم
[قسمت دو: هومان]
این شهر من همیشه تاریکه
ولی تو خود ماهی خوشگلم
وقتی که نا امید ترین بودم
تو خوشحالی و دادی رک به من
من از همه چی خستم این روزا
فقط تورو هستم این روزا
ما دوتایی پر زدیم رو ماه
[همخوان: هومان]
با هم ته دنیارو دیدم
ولی حالا تو داری میری
نگو تمومه هر چی بوده بینمون
ماه من نور چشم اون
نه نمیخوام من از تو چیزی
عصبی نشو منو دیدی
من فقط میخوام از تو کم شه فاصله ام
خودت اینو از چشمام بفهم
[پایانی: هومان]
رسیده موقع پرواز ما
جفتمون داریم میکنیم به ابرا نگاه
شهرمون معلومه از شیشه های هواپیما
میان پروانه ها همراه ما
هر دفعه که میدیم همو به فاک
بغل تو میده منو نجات