Daniyal
Zamine Gorga
[ورس یک]
برا رپ بوده همه اشکام
منو تو رپرای این دهه نشمار
حقیقت اینه ولی نره پشمات
شروع کردم از اواخر دهه هشتاد
یهو هروئین طرفم شد
پا چشمام سیاه شد و دهنم خشک
سرم رفت تو خِشتکم و قلمم مُرد
ولی تَرک کردم تا که نرم از گود
از بچگی نداشتم وقت تفریح
دنیا می‌کردتم زنگ تفریح
پس، بهم بگو مَرد سختی
مدال شیرینه چون که سخته تمرین
جا دویدن نزن هی حرف منفی
عین پیرمردای دست به تسبیح
رام شدنیه حتی اسب وحشی
پس تکون بخور و بشو دست به تغییر
برا بردن لازمه تخم باختن
که خوش‌بختانه من این تخمو داشتم
باید جر بخوری اَ پشتِ باسن
باید پُر رو وایسی پشتِ خواستن
هر شب می‌کنم روی برگه تمرین
وقتی همه تو حاشیه‌ان و گرمه تعریف
پس بدون حقمه یه روز
جهان فرود بیاره سر به تعظیم
[کوروس]
با اینکه تیرِ رفیقم تو پامه ســرپـام
مثِ درخت پا میشم من از خــاک
طوری رپ می‌کنم که بریزه بـــرگا
وقتی من می‌رسم تو جمع همه بــرپا
مثِ گرگ می‌گیرمت و با فَکم می‌درمت، کم شه شرت
تو این شطرنج می‌بَرمت، تق‌تق می‌زنمت، گرم شه تنت
با اینکه دسته خرابه همیشه دستِ منه
کس خارش هرکی یه مصرعش به سمتِ منه

[ورس دو]
فقط بگو همینه قربان
باج می‌گیرم، مالِ منه زمینِ گرگا
تو مدرسه معلما زور می‌گفتن
من چَک زدم به دبیر قرآن
لخت شدم دیگه وقتِ پورنه
میکروفونمو می‌کنم تا دسته پشتت
لفظ میای؟ بازیه دست به مهره
من خودم با خودم تو جنگه کصکش
کُل مسیرم و تنهایی رفتم
زخم پاهامو تنها می‌بستم
با دست بَد بازی کردمو
خشت به خشت خودمو بنایی کردم
تُخس بودنم باعثِ رشدم شد
نیست به احدی پشتم قرص
همیشه دوتا پیشنهاد دارم
یه مشتم گُله و یه مشتم کلت
کار می‌کردم با یه پیکان قرضی
جفتی با اوس کریم پیمان بستیم
قلمم خوب شد و ورسام ترخیص
یه آلبوم دادم تهران لرزید
نیستم آدم کم خواستن
باج نمیدم و می‌کنم من کَت باز رپ
تو رگام خونِ فرمانده‌ست
نمی‌کنم هیچ‌جوره عین سرباز جنگ
[کوروس]
با اینکه تیرِ رفیقم تو پامه ســرپـام
مثِ درخت پا میشم من از خــاک
طوری رپ می‌کنم که بریزه بـــرگا
وقتی من می‌رسم تو جمع همه بــرپا
مثِ گرگ می‌گیرمت و با فَکم می‌درمت، کم شه شرت
تو این شطرنج می‌بَرمت، تق‌تق می‌زنمت، گرم شه تنت
با اینکه دسته خرابه همیشه دستِ منه
کس خارش هرکی یه مصرعش به سمتِ منه

[ورس سه]
از فیس و استیلش می‌گیره خندت
وقتی میگن چی گوش میدی؟ میگه: رپ نه
خب می‌خواد بیاد رو بورس، اینه ترفند
بی‌هنرِ بنجلِ چیپِ احمق
اون مجری دوزاری که میگه از رپ
منو ببینه که ریده از ترس
قول میدم تا وقتی میزنه نبضم
مثِ الماس می‌درخشم
این سوال و میشه حل کرد
که چرا داره وجدانت میشه اذیت
وقتی برا رپکن اجرا میشه حسرت
منم اسلحه‌ام قلمه، تیره هر خط
ماها نرفتیم زیرِ پرچم
سر پاییم تویِ طبقه‌ی زیرِ همکف
همه سَبکا باید بیان زیرِ سَبکم
وقتی لطفِ مَردم هست زیرِ عکسم
تو که ترحم می‌کنی دیگه بدتر
نوک خلافی میره کَله‌ات
خلاصه که اینه مطلب
باج به شغال نمیده که شیرِ جنگل
چرا توپ ما فقط میره زیر جدول
به قرآن نمی‌گیری چیه حرفم
پولِ امثال من تویِ جیبتن نقد
من تو حسرت اجرام گیره حقم
[کوروس]
با اینکه تیرِ رفیقم تو پامه ســرپـام
مثِ درخت پا میشم من از خــاک
طوری رپ می‌کنم که بریزه بـــرگا
وقتی من می‌رسم تو جمع همه بــرپا
مثِ گرگ می‌گیرمت و با فَکم می‌درمت، کم شه شرت
تو این شطرنج می‌بَرمت، تق‌تق می‌زنمت، گرم شه تنت
با اینکه دسته خرابه همیشه دستِ منه
کس خارش هرکی یه مصرعش به سمتِ منه