Daniyal
Sahme Gheshre Ma
[قسمت یک]
لپام به دوربینا چاله نمیدن
هر روز می‌رسم به مو و پاره نمیشم
انقدر نمیرسه آب از خاکِ به ریشه‌ام
که این دفعه دیگه باید از شاخه بریزم بگو
چرا هرچی که میدوییم نمیشه
با گشنگی به شیکمت نیکوتین بدی هی
می‌بُری و میگی دیگه نمی‌خونم اصن
اگه با این وضعیت بیت‌ها رو می‌جوبیم دلیه
شایدم همینه سهم قشر ما
شیره می‌کشه ازم این دست نوشته‌ها
اون که خودش باعثِ اینه که سرد ژست ما
پشت سینه‌ام کار گذاشت یه قلب اژدها
وای دلم می‌خواد مثل آسمون آبی
تا آروم میشم نبینم گاومون زایید
خیلی وقتا برام سوال میشه که
چرا هر روز درد میشه از حال‌مون جاری؟

[قسمت دو]
همه چی عوض شده یا این ‌که من مریضم
که روزا می‌گذره سال هر دقیقه‌اش احمق
همین آدمی که یقه‌اش رو می‌گیری
به هر دری زده که تو کج نری مَرد
وقتِ مبارزه میشه همه بیرونه رینگن
فقط این خودکار و کاغذِ که می‌مونه پیشم
هر چی صلاح از بالا میاد می‌تونه دیدم
ما چکاره‌ایم که بدونیم چی خوبه چی بد
من بچگیمو همه گذشتمو یادمه
اون بوقِ نارنجی رو دوچرخه‌ام و یادمه
همه زنگ‌هایی که پشت در بودمو
تشویق‌های معلم هنرمو یادمه
عاشق تاریکی بودم و جَنَمِ جغد
همیشه رفیق اونی بودم که صدمه خورد
جای دیدن کارتون‌های شبکه ٢
می‌خواستم خانوادمو ببرم طرف صلح
[قسمت سه]
همیشه یه گزینه بوده اونم قوی بودنم
خب مَرد شدم نمیشه گفت بدی بود همش
اگه پُره غلط املائی‌ام سریع خوندنم
یه سری چیزا هم هست که باید نگی رو ورق
از تیر نمی‌ترسه اون که خمپاره دیده
من تک، نمیرسه زور گرگا به شیره
بهت نمی‌چسبه حتی اگه پُر باشه جیبت
وقتی اعتیاد پیدا کنی به قرص‌های میگرن
هرکی دونه می‌خوره و عینِ قُمری می‌پره
یه پیچ و اشتباهی میری گم میشی تهش
همه حواست به دشمناته مگ نمی‌دونی
همون ضربه‌ی اصلی رو بهت خودی میزنه
بی‌حوصله‌ای همشو می‌ریزی تو خودت
میگن چته؟ نمی‌دونی چی بگی تو خونه
درد حرفا عین درد گلوله میشه
وقتی نمی‌دونن چیو داری می‌کِشی رو دوشت

[پایانی]
ميزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای ياد
يادی برای سنگ
اين بود زندگی؟