Daniyal
Naghsh
[قسمت یک]
شرایط یعنی یه راه یه طرفه
نمی‌وزه حتی بادِ به طرفت
همه بی‌کَسیا لای یه ورقه
زمین می‌خوری تا گا بره جَنمت
اَه چقد شما زومید رو من
مجبورم برم هرجوری تو نقش
شیشه‌های سر دودی بودن خُب
منم پسر خوبی بودم
سرپا شاشیدنم بود خلافم
قبل اینکه زندگیمو دود فنا کرد
من گیر این مرضم کو علاجم؟
برام کفی محسوب میشه کوه دماوند
دادا بیشتر از این نرو رو اعصابم
می‌خواستن از کف دستم مو درارن
خیابونا به کوچه‌ها جوب امانت میدن
پولای جیبمم تو فرارن

[پُل]
کارایی که من کردم
شاید نتونی مثل بچه‌های دکتر مهندسا بهش افتخار کنی
ولی هرچی بود دستام تو گرما و سرما پینه بست
واسه اینکه دلم قرص بود پشت‌مون گرمه

[قسمت دو]
قانون شهرمون جنگله؛ تگزاس
بخوره روی هم هر دفعه پلکات
دخلتو می‌برن اما من دیوونه کله می‌زدم تو دماغ خرسا
شادی نبود تویِ تار و پودت
غم لات و لوته، بچه کارد و چوب و قمه
فرقی نمی‌کنه مار و موش و بَره
هرکی میره پی آب و نون شب‌ش
از کسی پُر چاله شده جیبا
درست نزدی که فالش نُتِ اینجا
سر و بگیر بالا عیبی نداره
که شرایط از تو یه آس لُپ می‌خواد
وضعیت کاری کرد بی‌ریشه شد گُل
شبکه رو میدی به کنترل
بیت و می‌کنی و ولش می‌کنی
بعد روحتو می‌کنه کلیدِ سول تند
دونه دونه ستاره‌هات
میرن پشت نقاب خاک
هرچی پا میره رو پدال گاز
خلع سلاحی از سلاح شانس
نمی‌دونی به کی بگی
حرفاتو میرن یکی یکی اونا
یه زمانی خوب بودی ولی الآن
با خودت میگی بشه که چی؟
[پُل]
فکر کردی خیلی عاشق کارمم؟
من دوس دارم شب که خوابیدم
یکی با دِیلم بکوبه تو سرم صبح بلند نشم
برم اونجا دوباره لیست ورود خروج امضا کنم
چرا این‌جوری می‌کنی؟ خوب می‌کنم
من به خاطر ماهی 300 تومن باید از هرچی دوس دارم بگذرم
من می‌خوام بنویسم، می‌دونی می‌تونم بنویسم
ولی به خاطر زندگی شما نمی‌ذاره من تکون بخورم
دارم خفه میشم