Yara - يارا
Adam Kooki
؛[قسمت اول]؛
از هزارتا خط تو دوتاشو بگیری
واسه من بسه، حرف حرفه
مدرک سند نمیشناسم
اصلا هم کم نمیارم
حقیقت واقعیت نداره
تو حس کن یادت بیاد بچگیات
دنیا قشنگ تر بود
نقاشیات هفت رنگ تر بود
از الان کشور ساخت ازت یه مترسک
هفت خط کوکت کردن مثل یه آدم کوکی
الان راه میری، تق تق تتق تق تق
تتتق تق تتق تق تق
میمونم نشدی بفرستنت فضا
قرعه بکشن حجاج هر سال اسمت درآد و
با این اوصاف تو جنست خرابه
گوسفند بخور تا ریش درآری
گرگ شی نیش درآری
ریش تراشا بفروشن تا سیر شن
این بازاریا، آزادی بفروشن
زندون بسازن، پول درآرن
قدرت داشته باشن جون درآرن
نمونده تو این تن دیگه جون برا من
زامبی باش، گوشت خوار
با دوستات دوست باش
روزا کوتاه، وقت واسه فکر کردن اصلا اصلا
ناراحت نباش، یه مترسک از قصد میبره
این بازی راحت بازی راحت میگذره مثل برق
انگار چشاتو باید بماله یه نفر
زندگیت به کامت تلخ میشه و رد میشن ازت

؛[قسمت دوم]؛
تکنولوژی پیشرفت کرد
ولی بشر نه، روز به روز حشر تر از قبلا
تلفنا باهوش تر شدن
مردم احمق تر از دست رفت بعد اون
حس خوب رازای درگوشی
هم آغوش مادر
جاشو داد به یه تیکه آهن
و تیکه پاره هم میشن
بچه هاش تو جنگ وایمیستن
تو صف تو یه خط از جنس فکر
منشاش معلوم نیست
رد شدن مغزاشون تا اون ور
رد شدن مغزاشون تا اون ور
تا اون ور
همه خیرن ولی کو بانی
پای پیش بعد زخم چای مال نیشتر
زخم ما دوتا نیشخند
فقط میمونه جاش، مرحم واسه دیوونه هاست
قرن بیست و یک، قرن مرگ، قرن بردگی
قرن درد، توهم آگاهی در عین جاهلیت
جهنم میباره از آسمون
لابد بهشت جای دیگه ست
من خشک تو تر باش، بسوزیم به پای هم
وقت وداع مغز ..