سنگین مثل سد آ
از کویر تشنه تره این
میخراشتم من حک میشم
تو سرت میزنم پرسه
من یه موجم زیر عرشه له
زیر پونزای نقش گم
لا این گنده های بی خاصیت هی سرفه میکنه
بی عافیت تو سر و صورت این جماعت خواب
فرهنگ توالته اینا همشون اومدن دست به آب
سیفون خراب و گند لاش بلند میشه
با سر صدا میزنم کل دکورتو یه جا میخرم
تو یه طبل پوکیدست به دست
من اون چوبیم که سرت میزنم
همه کوله رو کوبیدم با پاهام
جایی ندارم که تورو ببرم
میگی حشر شهرت گزیدتت
بیا پماد به تنت بزنم
جون میده کبود لیس
به سیخ بکشنت حروم شی؟
شادوماد میگه بله
دم حجلست ولی عروس چی
سیخ بذار دم چشات باز نگه دارشون
خوب وکیل و وصی و قاضی و دزد
همه توی حوض جمعن
میگن دل بده
میگم ردّم دیگه دستی نداری دلقک
هنوز نشاشیدی و من رفتم
باشه وعده سر حرفم
واسه ک*شرایی که تفت
میدی من نقطه ی سر خطم
اگه کارد و تیزیا غلاف شن
من سرخی بدون شرطم
از عشق بگیم از زشت
میشم تو چشم باشی من پلک میشم
تو یه وصله ی ناجوری به رپ
من اون قیچی که جر میدم
سیخ بذار دم چشات
ریای پوچ تو خم نگات
خشاب
خشاب
این گولّه بمونه علی الحساب