یکی بود چند سال تو زندگیم
که من کل دنیامو مدیونشم
کسی که هنوزم دلم پیششه
کسی که هنوزم مثل جونشم
کسی که هنوزم تو تنهائیام
دلم وقتی خیلی براش تنگ شه
میرم پای سازم که دلتنگیام
با یک شعرغمگین یه آهنگ شه
زمانی که رو صحنه وایمیسم
زمانی که چشمم تو مردم گمه
محاله نپرسم یه بار از خودم
«یعنی امشب اون بین این مردمه؟»
محاله نپرسم یه بار از خودم
اونم مثل من بی قراره، یعنی؟»
کدوم شعرمو زمزمه میکنه
«این آهنگمو دوست داره، یعنی؟
زمانی که رو صحنه میرم، هنوز
زمانی که پر میشم از بغض و تب
محاله روی آخرین صندلی
یکی عین اونو نبینم یه شب
یکی عین اونو نبینم یه شب
زمانی که رو صحنه وایمیسم
زمانی که چشمم تو مردم گمه
محاله نپرسم یه بار از خودم
«یعنی امشب اون بین این مردمه؟»
محاله نپرسم یه بار از خودم
اونم مثل من بی قراره، یعنی؟»
کدوم شعرمو زمزمه میکنه
«این آهنگمو دوست داره، یعنی؟