Luke Hemmings
Luke Hemmings - Close Enough To Feel You (ترجمه فارسی)

[Verse 1]
نمی‌دونم چی بگم
می‌خوام آخرین رویا در ذهنت باشم
زمان از دستم در می‌ره
در حین این که از روی تخت، لس آنجلس رو نگاه می‌کنم
وقتی زندگی چیزی جز درد نیست
می‌خوام خطوط سفید روی صورتت باشم
تو رو بیش‌تر از یه دوست می‌دونم
می‌تونی منو برسونی خونه؟

[Chorus]
حالا دوباره دارم از هم می‌پاشم
حالا دوباره دارم از هم می‌پاشم
فقط می‌خوام به قدری بهت نزدیک باشم که حست کنم
اما این درد خیلی آشناست
حالا دوباره دارم از هم می‌پاشم
حالا دوباره دارم از هم می‌پاشم
فقط می‌خوام به قدری بهت نزدیک باشم که حست کنم
ولی این درد خیلی آشناست

[Post-Chorus]
حالا دارم از هم می‌پاشم، دوباره، دوباره، دوباره
از هم می‌پاشم، دوباره، دوباره
حالا دارم از هم می‌پاشم

[Verse 2]
نمی‌خوام این‌جا باشم
چشم‌هام رو که می‌بندم، پرتگاه منو پایین می‌کشه
فکر می‌کنم دارم سال رو از دست می‌دم
وقتی سر برمی‌گردونی و می‌گی
"عزیزم، این زندگی خوبه، متوجه می‌شی؟"
می‌تونم تو چشم‌هات ببینم، واقعا همین‌طوره؟
حالا دارم به عمق آب کشیده می‌شم
صدایی ازم درنمی‌آد
غرقم می‌کنه، داره غرقم می‌کنه
[Chorus]
حالا دوباره دارم از هم می‌پاشم
دوباره دارم از هم می‌پاشم
فقط می‌خوام به قدری بهت نزدیک باشم که حست کنم
اما این درد خیلی آشناست
حالا دوباره دارم از هم می‌پاشم
دوباره دارم از هم می‌پاشم
فقط می‌خوام به قدری بهت نزدیک باشم که حست کنم
ولی این درد خیلی آشناست

[Post-Chorus]
حالا دوباره دارم از هم می‌پاشم
حالا دارم به عمق آب کشیده می‌شم
صدایی ازم درنمی‌آد
دارم به عمق آب کشیده می‌شم
داره غرقم می‌کنه
از هم می‌پاشم، دوباره
حالا دارم به عمق آب کشیده می‌شم
صدایی ازم درنمی‌آد
دارم به عمق آب کشیده می‌شم
حالا دارم از هم می‌پاشم، دوباره، دوباره
از هم می‌پاشم، دوباره
حالا دارم از هم می‌پاشم، دوباره، دوباره
این زندگی خیلی آشناست
از هم می‌پاشم