Sepehr Khalse
Bargardam
؛[مقدمه]؛
سپهر خلسه
یه آدمِ دیگه بودم
همه یِ این اتفاقا منو عوض کرد
بعضی موقع ها دلم میخواد برگردم

؛[همخوان]؛
دلم گرفته، میخوام برگردم
دلم شکسته، باید برگردم
حالم خرابه، میخوام برگردم
باید برگردم ، به

؛[قسمت ۱]؛
پسری که هیچ کَسو نداشت
تَنگ نمیشد دلِ هیچ کسی براش
گرم میگرفت از دردش با درختا
دردی که میداد پوستشو خَراش
یکی بود حفظش میکرد
اونو یادش نبود ولی حسش میکرد
یه پَک میخرید فِک کنه خوشحاله
اَ توو جیبش درمیومد هدفونِ مُچاله
دَم میگرفت کز کُنه دچارِ
تنهایی یاش بشه دِق کنه دوباره
نمیداد بو سیگار تنش
زخم نبود اِنقد اَ روزگار تنش
پسری که خسته نبود
سپهری که خلسه نبود

؛[همخوان]؛
دلم گرفته، میخوام برگردم
دلم شکسته، باید برگردم
حالم خرابه، باید برگردم
بذا برگردم ، به

؛[قسمت ۲]؛
الآن اَ اون آدم گذشته سال ها
سپهر فقط میکنه با گذشته حال آه
یه چی میسازه توو زحمتِ ده سال
خوراکِشه بده توو دو شب به باد
بشه پسری که هیشکی نمیشناخت
نبود غماش هیشکی به هیچ جاش
سپهری که هنو روش میشد
توو چش باباش نگاه کنه هنو جوش میخورد
با بچه هایِ محل از تهِ دل میخندید
شادیای گذشته دیگه تووش نی خُب
نمیداد بو سیگار تنش
زخم نبود اِنقد اَ روزگار تنش
پسری که ساکت نبود
سپهری که عاشق نبود

؛[همخوان]؛
دلم گرفته، میخوام برگردم
دلم شکسته، باید برگردم
حالم خرابه، میخوام برگردم
باید برگردم
دلم گرفته ، میخوام برگردم
دلم شکسته، باید برگردم
حالم خرابه، میخوام برگردم
باید برگردم ، به
؛[قسمت ۳]؛
می بینَتم میگه عوض شدی بِم
حتی خنده هات تَصَنُعیه
وقتی خانواده ازم بُریده
رفیقامم دارن میگن عجب گُوهیه
یه صدایی میگه تولدیه
امروز پاشو همش توقعی که
میشناسمش اسمش امیده
واسه دروغای اونه پاهام همش دوییده
بگذریم ، دیگه نمیکنم توجهی بِش
اونی که جاش توو قلبِ دآشم
تووی فکرش عین چِت و کَله پاشَم
میارم از این لحظه ها کم
واسه صحنه ساختن
تووش نقش واسه همه داشتم
بد نشد حتی لحظه آخر آره
چِش کم میاد واسه دیدنِ
اتفاق و حقیقتو ساده میگم
آدما ولی میپیچونن
… میترسم بکنن چیزی رو