Sepehr Khalse
Az Farsh Ta Arsh
[قسمت یک : سپهر خلسه]
یه کوهِ حسرت برای مادر
بدونِ شرحم برای عالم
یه جوری مرهم درد رفقام و
یه کوله دردم برای کاغذ
من میخواستم خودم باشم
چون از هیچ کس نمیومد خوشم داشم
مشکل شده شوهر خواهرم و
بچه ها همه کمک حالم
آه, بد ریختم بهم
دیگه حالم میخوره از ریختم بهم
من مثه شما ها نیستم پسر
که خوشحالید، نخوردید هیچوقت بدرد
گریهء شب مارو هیچکس ندید
این لعنتی بغضتو میشکست ولی
چه جوری تو وطنمون این قدر غریبیم
چه جوری تو غربت این قدر مریضیم

[همخوان : سینا فریاد افلاک]
منو تجربه ام, غرب و شرق
اینا ترجمۀ فضاشه خط به خط
بگو بره, بگو بره, بگو بره, بگو بره
این لعنتی از کله ات
بگو بره, بگو بره, بگو بره, بگو بره
این لعنتی از کله ات
[قسمت دو : سینا فریاد افلاک]
"از فـــرش تـا عـــرش" چندتا نکته ست
که صحبت میکنم درباره اش
مهمترین اصل اعتقاد به خداوندِ و بس
نکتۀ دومم پدر مادرِ
اگه نداریشون باشه غمِ آخرت
مطلب سوم هم حق مردمِ
آخه اینم وضعِ مردم
شنیدی دخترک کبریت فروش
خودشو با بنزین سوزند
پسرک فال گیر الان
در پیشه تو قهوه خونه ها پلاس
میشناسم قهرمانای ملی و
یا که تیز هوشای علامه هللی و
با چندتا رفیق ناباب گشتن
همه چیشون از این رو به اون رو شد
چون از جایی, جایی لش بازی نیست
این آدم کثیف پره تا وسواسی شی
عجله میگن شغلِ شیطونِ
ولی همه میکنن چون دیگه زمانی نیست
همیشه هست خورده کاری
اگه آویزون نشی مثه چوب لباسی
اگه فاز "چتربازیِ"
میدونم همتون فوتِ آبین

[همخوان : سینا فریاد افلاک]
منو تجربه ام, غرب و شرق
اینا ترجمۀ فضاشه خط به خط
بگو بره, بگو بره, بگو بره, بگو بره
این لعنتی از کله ات
بگو بره, بگو بره, بگو بره, بگو بره
این لعنتی از کله ات
هرچند خودت میدونی اصلا تو نمیتونی یه روزه برسی از فرش به عرش
[اوترو: سینا فریاد افلاک]
قصرِ تو رویاهاتو سوزندم
خونۀ قدیمۀ بی بی جون و کبوندم
یه هواپیمای دیگم سقوط کرد
خصوصیش نمیکنم عموما
گیر نده به ما اول صبحی
چرا اینجوری میخوای بدرقه کنی
همه رو سر کار خودت بالا مالا ها
دوست داری بقیه رو اسلحه کنی
من نیستم سایۀ دشمن, خودشم
اگه بشی مانع رشدم بتتم
میشکونم جلوت
تا بفهمی میتونم بشکونم درون خودتم