؛{قسمت ۱: سپهر خلسه}؛
پنج تا ماشین پلیس هستن دم در
شب اجرام چون بکسم نخوان رد بدن یه وقت
حسم به آدما نمه نمه رفت
الان مصرفه زیاد شده غم کم کم
میزو میچینن به سلیقه ی ما
انقدر غرق گناهم میخوام جلیقه نجات
فردام همینه باز نقطه سر خط
مطمعنم میشم کشته سر رپ
؛{همخوان: سپهر خلسه}؛
بکسم میان باهام تا آخر
یکی پیچیدم باز لاغر
خودم نمیکنم باور
که الان اینجام، قلبم میزنه
بکسم میان باهام تا آخر
یکی پیچیدم باز لاغر
خودم نمیکنم باور
که الان اینجام
حالمم خوبه
؛{قسمت ۲: پرهام}؛
برام الان فرقی نداره کی رد بشه
تیم انقدر قوی نمی بینم دیگه غریبه
ما کارمون بنزین رو آتیش پاشیدن
یه کاری کردم همه چشا از خواب پاشدن
دورم شد پر *** به جا آدم
اینکاره شدم همه دنبال فرمولن
میتونم بشمارم آدمارو روی دست
اونی که افتاد اول اخلاقش نبود بچسب
؛{همخوان: سپهر خلسه}؛
بکسم میان باهام تا آخر
یکی پیچیدم باز لاغر
خودم نمیکنم باور
که الان اینجام، قلبم میزنه
بکسم میان باهام تا آخر
یکی پیچیدم باز لاغر
خودم نمیکنم باور
که الان اینجام
حالمم خوبه
؛{قسمت ۳: سپهر خلسه}؛
دست منه الان بختم دست منه
دستم چند تا بسته کشه
نگیر اصلا دسته کمش
لحظه لحظه همه
میریم سمت مرگ آره
خوب باشی یا بد
حاجی مگه فرق داره؟
منو می خوان بیله میزه بالاس
یه جور می رقصه که نباشه میله نیاز
فردام همینه باز نقطه سر خط
رولو می پیچم من پشت سر هم
؛{همخوان: سپهر خلسه}؛
بکسم میان باهام تا آخر
یکی پیچیدم باز لاغر
خودم نمیکنم باور
که الان اینجام، قلبم میزنه
بکسم میان باهام تا آخر
یکی پیچیدم باز لاغر
خودم نمیکنم باور
که الان اینجام
حالمم خوبه