Sepehr Khalse
Ye Roozi Miresim
[همخوان: کسری احمدی و سیجل]
یه روزی میرسیم (به قُله)
یه روزی میرسیم (به کُلِش)
یه روزی میرسیم (اونجا که دیگه داداشا نرن)
(هی نگی میرسیم اون بالاها به هم)
یه روزی میرسیم
[قسمت یک: سپهر خلسه]
یه رفیق داشتم من اَ داداش نزدیک تر
همش از آرزوهام باهاش حرف میزدم
چند وقت که تو خونه شون زندانی بود
میرفتم پیشش بدیم زدبازی گوش بهش
گفتم، «میخوام بشم مثل سیجل»
گفت، «باور بکن که برسی مرد»
الآن سیجل شده خُب داش سیاوش
ولی اون رفیقم دیگه پیش ما مثل که نیست نه
اسیر شهر شد و قلبشو شب کند زود
نمیدونم با خودش چند چند بود
همیشه شَر بود و کم معقول
آخه با عاقلا نمیشدم من اصلا دوست
دوست داشتم همیشه باش لبِ خط باشم
اراده بکنیم یه آن همه نقاشن
بعد دیدم صخره ی لبِ پرتگاهشم
من دیدم علّت همه درداشم
به قول حاجی تهشم که همه بلدین
رفت زیر خاک و موندش غمِ ابدیش
از اونور پرده هم که اگه خبری
کسی داره بگه اینور ما همه هَولیم
اون شب به جای اون میشد من باشم
فرشته ها نمیدونم چی شد رحم داشتن
شاید خواستن بمونم و قصّه ش رو بگم
آخه کلمه ها نمیگیرن حسمو یه کم
[همخوان: کسری احمدی و سیجل]
یه روزی میرسیم (به قُله)
یه روزی میرسیم (به کُلِش)
یه روزی میرسیم (اونجا که دیگه داداشا نرن)
(هی نگی میرسیم اون بالاها به هم)
یه روزی میرسیم
[قسمت دو: سیجل]
(یه روزی میرسیم داشم)
میگی، «میرم»، میگم، «نه نمیتونی تو
مگه تو این دنیا چقدر ما میمونیم رو اوج؟»
میگم، «اگه بری بدون منم باهات میام
تو اتوبانِ جهنم، توی راه بگیرم تو رو باز تو بغل من
بگم رفیق، که شدی رو سفید
پاشو بریم پیش خانم دکترمون
میگن چندتا جدید آورده بکنیم دوباره پُر دورمون
مثل ایام قدیم که عیاش بودیم
میشد پخش باز همین پولا هر جا رو میز
دنیا زشت و ما نقاش بودیم
هرجوره داشی ماها کل باش زوری
نمیخوای هم برم سره کمد
یه بیست سالشو بیارم بریم برا یه بطر
خودمون کج ولی لیوانا صاف باشن
دو تا آدمی که شبو میخوان الاغ باشن
جونِ من دیگه بعدی نباش
تو که دیدی پری جون
چقدر اشک ریخت براش
واسه زندگی وقت کمه، مُردن زیاد
بدون بدیش بره دیگه عمرا بیاد
داستانامون انقدر کثیفن
تو بری بکنم برا کی تعریف من؟
جدی گرفتی بیخودی ولش
یه روزی با هم میریم جهنمو می کنیم بهشت»
[پُل: کسری احمدی]
یه روزی میرسیم، میرسیم
یه روزی میرسیم، یه روزی میرسیم
[قسمت سه: سهراب ام جی]
قدیما همه دور هم بودیم
ولی الآن
دونه دونه دارن میرن
مثِ علی روان
باباش گفت، «نامردی ازش نگی برام»
گفتم، «بهش میگفتیم علی مرام ما»
همین چند روز پیش زنگ زده بود
مامانش سر خاک، بیچاره هنگ کرده بود
یا داداشم نوید که دامادیشو ندید
خنده هاش با منه به یادشم عجیب
تلفات داده ده بار تیم
خیلی درد کشید ولی بود یه مرد آرمین
میکنه منو این افکار گیج
آره مسیر زندگیمون بد مارپیچه، نه؟
حسام باهاش زدم دو دور حرف
خیلی مشتی بود آخرش رو موتور رفت (حیف)
میگن اون لحظه چیزی نفهمید
حیف شد آخرش با هم یه دیزی نزدیم
رفیقا دورم کم مثل گل پَر پَر
واسه همینِه منم چند سالیه شُل کردم
نه میکنم دیگه رول هر شب
به یادِ گذشته ام دنبال دور برگردونم (برمیگردم)
همین الان بدو تلفنو وردار
با رفیقت کینه ای هست
ولش کن و حرف باهاش بزن
میدونم شده این حرفا کلیشه
ولی یادت نره نمیدونی فردا چی میشه (نه)
[همخوان: کسری احمدی و سهراب ام جی]
یه روزی میرسیم
آره میرسیم به هم، میبینی تکمیله تیمِ من
یه روزی میرسیم
وقتی رفیقت میره زیرِ قبر، قبلِ اینکه بشه پیرمرد
یه روزی میرسیم
آره میرسیم به هم، میرسیم به هم
یه روزی میرسیم
میرسیم به کلّ چیزایی که دوست داشتیم نوک قلّه
[پایانی: کسری احمدی]
یه روزی میرسیم، میرسیم
یه روزی میرسیم، یه روزی میرسیم