Sepehr Khalse
HaminJast
؛{همخوان: تی دی}؛
همینجاست
اونجایی که یه عُمره معطلشی
بی غمُ بی ساعتُ عقربه ای
پس بخند بیا
همینجاست
اونجایی که یه عُمره معطلشی
بی غمُ بی ساعتُ عقربه ای
پس بخند بیا

؛{قسمت۱: سپهرخلسه}؛
پلُ رد شدی خیالت نبود
سوخته واست دلِ سیگارت هنوز
میگذری دلِ شبو میشکافی
صدا جیغ گربه ها نگاه میخوانت هنوز
این مردمت یه روز اشک میریزن
فرداشم اون بیرون جشن میگیرن
تواًم تو خودتی درگیری نه؟
کُلِ سلولات از دردی میگن
که غریبه ها حفظنو آشنات نمیدونه
جایِ پایِ آدما رو آسفالت نمیمونه
شدی یه دیوونه که میخوای بری خونه
ولی سنگینیه جفت پات که میتونه
تنها موندی خودتو دلت
این ساعته لعنتی مچتو گرفت
اگه مختو ولش
بکنم مشکلو میکنی لا علفا گمشو چه حیف
؛{پل: تی دی}؛
دیگه گذشته روزگاره سیاه
و ایندفعه زندگی دنباله تو میاد
برگای زردشو پاییز
میده جای برفای سرده تو خالی
نمیشه با هر فنی خواب
پر رنگ شده همه کم رنگیا
پس یه آدمِ جدید باش چون
هرچی که میخوای

؛{همخوان: تی دی}؛
همینجاست
اونجایی که یه عُمره معطلشی
بی غمُ بی ساعتُ عقربه ای
پس بخند بیا

؛{قسمت۲: سپهرخلسه}؛
آه ، خلسه
سر به راه نیستیو رو به راهی
این دودا واست چه خوبه دایی
یه گوشه جایی
از این دنیا میخوای واسش یه عمره معطلِ کوچه هایی
اه اوضاع منم از قدیم همینه
مثه قافیه شدم بغلیم ردیفه
نزنیم پریده عقبیم همیشه
ازرائیل قبلِ پند نبریم چنیمه
میگیرن فکرامو ازم
دو تا دخترامو الهامُ غزل
ندارم حسِ جنگیدن اما
هر شب میکنم پیکارو بغل
تویه مخِ تواًم ترافیکه شدید
نشستی به فکرِ تِرایی که زدی
که چرا میره سریع
عقربه هر دفعه میگردی دنباله یه جا دیگه ولی
؛{پایانی: تی دی}؛
همینجاست همینجاست