[قسمت اول]
درود رفیق منم دوست خوبت
همونی که فقط تو جلو اون میرسید بهش زورت
چطوری یه کمی کارت دارم
نامه رو از بالا در میندازم
فردا احیانا بخونش
من دارم میرم رفیق خدافظ
من دارم میرم یه جای دوری که هیشکی نیست عاجز
یادش بخیر کوچه و توپ پلاستیکی
بستنی چوبی و فوتبال و آدامس لاستیکی
مامانم میگه همه داریم میریم پیش پدر
این زندگیه کوفتی و میکنیم سیزدشو بدر
یه جایی که واسه امثال ما فقیرا کم جا نی
یه جایی که پر از غذاست میوه هاش هست مجانی
یه جایی که آدم بد اصلا اونجا وجود نداره
رهبرش خداست انسانی اونجا غرور نداره
یه جایی که واسه خریدِ هرچیزه گرونی پول نمیدی
واسه در آوردن یه لقمه نون اونجا جون نمیدی
یادته میگفتی بابات هیچ موقعی نمیاد
مامانت داره بهت دروغ میگه و نمیخواد که یه سری چیزا رو بفهمم رجوع کنم اینو به قلبم
ولی مطمئنم از حسودیت بود میبخشمت
من که دارم میرم پیش پدرم بی دغدغه
هدفت چی بوده مهم نیس ولی این حقمه
دیدن پدرم تو جایی ک دور از شهرمه
[قسمت دوم]
یادت میاد صبحا قبل مدرسه
تو با پورشه باباتو
من با مخی که پر از استرسه
یادت میاد میگفتی دیشب پیتزا زدی
بابات پول داره بیخیال درس و هندسه
مامانم میگه این چیزا اینجا به ما نیومده
درد فقط از پس ما بر اومده
سر از صبر زیاد سر اومده
همه چی اونجا ردیفه
انسان اونجا شریفه
نه رهبر هست نه خلیفه
هه ما هم خریم کیه
رفیق من درد کشیدم
طعم بده مرگ چشیدم
تو گلات و بو میکردی و
ولی من برگ کشیدم
سالها منتظر پدری بودم که رو بوم عکسشو خود کشیدم
مامانم میگه میریم
کجاست اونجا نمیدونم
چی هست اونجا نمیدونم
واسه همین ازش نمیخونم
پسرم الان میام
بیشتر از این نمیتونم
بنویسم نه نمیمونم
پسرم الان میام
رفیق حلال کن
از زندگیت ننال چون
تو چیزایی داشتی که تو عمر من حرام شد
واسه من توی اون دنیا بود
تو این دنیا رویا بود
دوس دارم همیشه
جیب بابات از اون پولای ناز پر شن
مامانم دیگه میخوابید ولی قبلش گاز روشن