Putak
Talaye Siah
؛{همخوان}؛
یه شاعرم ولی کاغذ نیست
یه نقاشم ولی آبرنگ نیست
یه پرندم با بال پرواز
ولی این خاک ارزشی قائل نیست

؛{قسمت ۱}؛
یه زندانیم برا کشورم
یه نابغه واسه غریبه ها
خدا یه بارونی بباره
به این خشکی، کویر ما
بارونم ولی این خشکی آب نمی خواد
قویم اینا اقتدار نمی خوان
می تونم یک افتخار باشم
ولی کشورم افتخار نمی خواد
نخندید به حال من
زندگی میکنم به نام رب
تو سرزمینی که توش سبکی
از موسقی جرمه به نام رپ
رپ جرم نیست، رپ یه صلح است
رپ یک مسیر سازندس
رپ یه قدرت از اقتدار
بیان، یک خوانندس
رپ تویی رپ منم
رپ نگاه تلخی به یک جریانه
رپ یک گلادیاتوره یک فریاده
رپ اسیره، رپ بدبخته
رپ مثل طلایی میمونه
که روشو عن گرفته
ولی رپ فارس ما
آه، چقدر سر سخته
یه جراحم ولی کار ندارم
بیمارای قلبی دیگه پول ندارن
واسه این زندگی جون ندارن
یه قبرم ردیف کن یه گوشه ای برامن
آبم ولی کسی تشنه نیست
زشتم ولی کسی همدم زشته نیست
چرا زندم می خوام خودکشی کنم
دم دستم تیغه حیف که نیست
؛{همخوان}؛
یه شاعرم ولی کاغذ نیست
یه نقاشم ولی آبرنگ نیست
یه پرندم با بال پرواز
ولی این خاک ارزشی قائل نیست

؛{قسمت ۲}؛
یه نقطم ولی جمله نیست قبلش
یه عقدم که هست دنبال حقش
یه حادثم یه انتظارم
که هست به فکر رخداد بعدش
یه سوالم با هزارتا جواب
یه آخوندم با سه کلاس سواد
فقط یه مانتوم کوتاه بود
ولی به من بودش همه نگاهات خراب
من نه وزیرم نه رئیس
نه داشتمش نه بودم حریص
نه سالمم، نه مریض
نه درازم نه پهن وعریض
نگام کن دقیق مثل توام
هدفام تو سلول تو زنده شدن
تو همون سلول خودت قصه شدن
لو رفتن به رویا جنده شدن
ای تف به ذات کثیفت
تف به اون دست علیلت
تف به اون سریش های لای ریشت
تف به اون کسی که می خوابه پیشت
تف به نسلت
تف به جدت
تف به حکمتت
تف به حقت
تف به عفتت
تف به عهده
تف به سرتاپتو فامیلو اهلت
تف به خاکت
تف به کشورت
تف به زن صیغه ای امشبت
تف به غیرتت
آه، کشورم میگه پیشرفت حد داره
یا سرجات وایسا یا عقب برو
اگه به حرفشون گوش ندی
یه بسیج میزنن با لگد تورو
؛{همخوان}؛
یه شاعرم ولی کاغذ نیست
یه نقاشم ولی آبرنگ نیست
یه پرندم با بال پرواز
ولی این خاک ارزشی قائل نیست