[ورس یک – پوتک]
دنیایِ گوهیه شباش طولانی
زناش پول پرست و مرداش توو خالی
پسرک مُرد و مرگ لیاقتش نبود
امام جمعه مکه بود زیارتش قبول
فرشته ها رفتن و همه کردن پشت بهت
دشمنتو چسبیدی دوستِ صمیمیت کشتت
یه تلنگر کافی بود که بشکنم
ولی ای خدای بزرگ به هر حال ممنونم از مشتت
گفتم برو، بهم گفتی باشه
تو رفتی و من موندم عاشق
فرهاد میدونست کوهو نمیشه کند
ولی فقط میخواست از اسمش کنارِ شیرین یاد شه
قلبمو شکوندی گفتی همینه شیشه
اینم توو پرونده ی تو ضمیمه میشه
عشق بد چیزِ بی قانونیه
یکی دور میزنه یکی دیگه جریمه میشه
[کورس – علی مجیدی]
دلم تنگه، هوا سرده
به یه امید زنده ام
که یه روزی برمیگرده
آدمک خستست
دلش شکست
به یه امید زندست
که یه روزی برمیگرده
[ورس دو – پوتک]
خودتو میگیری، میگی بالایی و خدام
ولی نمیدونی که تو گم شدی تو حباب
این رو یادت باشه مهم نی چقدر بالایی
مهم اینه که اون بالا لاشخوری یا عقاب
سنگین مثل کوه، پنهان مثل روح
دریا به اون عظمتش باز شد رو به نوح
انسان رو به نور، خدا راه دور
اعتماد خود ساخته یا اعتقاد به زور
یه باغ سبز که درش باز بود روزی
من سوختم برو با من نسوزی
توو این بی آبی ها موندم تشنه
عاشقِ کسی بشو که لایق عشقه
زن یا مرد عاشقی همه رو دیوونه کرد
همواره هم میندازه دورم یه طناب درد
چند بار هم اومد و پیشم و من رو له کرد
هوا سرد میچسبه ویسکی و سیگار برگ
[کورس – علی مجیدی]
دلم تنگه، هوا سرده
به یه امید زنده ام
که یه روزی برمیگرده
آدمک خستست
دلش شکست
به یه امید زندست
که یه روزی برمیگرده