Navid
Kenaram
؛[قسمت اول]؛
وقتی تو کنارمی قدمام میدن معنی
دستمو میگیری من میخورم زمین
بلند میشم میتکونی از تنم خاک
نشون میدی راهی رو که میرسه به شیر آب
نه میشناسمت نه حتی دیدمت تو خواب
لای سرسره ها و سر و صدا اون همه تاب
حست میکنم روز اول مدرسه
امنیتی که تو گرماییه که تو دستشه
داد میزنن صفشه یکه سه تقسیم
من و تو تو یه کلاسیم دیگه نمیترسیم
وقتی تو کنارمی پیش بیاد هرچی
فحش و مشت و لگد، یخ بیار سرد شیم
میجنگیم و میشناسیم تا یه مرد شیم
میفهمیم و میسازیم تا یه روز پدر شیم
وقتی تو کنارمی حس میکنم کاملم
تو حملش میکنی ولی انگار من حاملم
دلم میخواد هرچی دارم و همه یه جا بدم
تو بخندی اون بخنده، من وا برم

؛[پل]؛
وقتی تو کنارمی ندارم هیچ غمی
خنده ها کمان، شادیا کمین
دسته ها تو دستمون و دکمه ها زدیم
بین توپ و تانک شدیم آدم آهنی
توام با منی میریم مرحله بعد
غول آخرش مونده بالاخره میشه رد
؛[قسمت دوم]؛
دستگاه خاموشه من با خودم نشستم لب تخت
فک میکنم روز بعد، فکر میکنی روز بعد
چی میاد به سرمون جز یه ذره مو
همه رو میتراشم و میزنم از خونه بیرون
کف خیابون، اونجا که درسه فراوون
سختیا میان تا ته روز بشن آسون
وقتی تو کنارمی نمیشم حراسون
مهرشهر و پیاده میرم رو به لواسون
هم پای پاهامی رد میشیم از کوچه
یک و یک تک تک رو هم کلوچه
دنیا و هزار دستش که همه پوچه
یه خالی بازی کن برام تا که گل رو شه
یه گوشه نشستم اندیشه
از پوشه تصاویر میریزه رو میز شیشه
مطالعه آزاد شک به یقین
یقین به باور همون واقعیتیه که هر آدمی توشه
توام کنارمی، دمم گرمه
یه چیزی تو گلومه، ورم کرده
اینا اعماق وجودمه توی سرمه
اون بالا معنی این پایین جمله رو لبمه
نخواستم با گفته هام بزنم صدمه
وحدت یه کلمه، اشهدمه
وقتی تو کنارمی وقت رفتنمه
یه لحظه صبر بکن، کفنم تنمه
؛[قسمت پایانی]؛
اگه اینکاره باشی باز این کارو میکنی
باز عاشق میشی
هیچوقت نمیتونی به خودت بگی عاشق نشو
میشی