Navid
Pardeha
؛[قسمت اول]؛
یه بی حسی سرد تو رگام
این شهر، شهر عذاب
وسط خاور مرده، اینجا که مهمون میزبانو کشته
پاساژ پاساژ، مال مال
دریاچه مصنوعی، آب آب
ارومیه خوزستان، نمکزار و تل خاک
مردم مصرفی کشته پول
درخت اینجا یعنی کنده چوب
دست پینه بسته کشاورز
برا دلال میشه مژده خوب
شهر کمک های بی هزینه
توش غیرت یه صفت زینتی ه
سرا کجاست، تو زندگی هم
تن ها کجاست، بپرس از اشکان
غیرت یعنی گونی رو دوش بچه
باغی شیکما گونی رو گونه خنده
غیرت یعنی بیسیم لب مرز
نه بیسیم مفت بر وسط شهر

؛[پل]؛
این ضرب میوفته، اگه این پرده بیوفته
ولی این پرده میوفته، چونکه قلبت از ضرب نمیوفته

؛[قسمت دوم]؛
شما که انقدر مرد مرد میکنید، ناف مردو که از زن بریدید
شما که انقدر زن زن میکنید، چندتا از مادرای جنگو دیدید؟
شما که دردارو هشتگ میکنید، ۱۳۰۷ رو دیدید؟
شما که هفت نسل از نفت میخورید، مردم خوابیده رو نفت رو دیدید؟
بگو غیرتت کجاته غیور
ببخشید چکمت جا موند رو گلوم
؛[قسمت سوم]؛
قدیما لاتامون لوتی بودن
حالا ساغی و کاسب و لاتی داره
قدیم عرق از روی زحمت بود
ولی الان همه عرقامون قاطی داره
واسه اهل کتاب یه حسابی هست
اونجا که جواب پس میدیم یه جا دیگه ست
موقع شمردن جوجه هم فصل خزان
یه بی حسی سرد تو رگام