؛[قسمت اول: بامداد]؛
واسه ترمیم دیر شده
از پیر بودن گذشت
من مرد بخشی ازم
ازم زاده شد یه نوبر
من شور بختی رو پیشونیم
نامردی رو پشتم
من جای زخمای روحمو مکیدم و خوردم
میخوام درد و دل کنم
دل که نمونده از درد
میخوام قصه بگم
ببری از نبود مقصد
واژه واژه میوه بدم
کامت شیرین تر از قند
من یه گروگان تو بند سیاهچال خودم بند
تو چی میبری بو از صدام وقتی رنجو برد
یکی داره جون میده بهت میگه منو بکش
اینجا قتل حقه یا نه
یه گلوله بذار تو این خشاب خالی با خون
با هرکی خونو شست
خون چشم از دیده میریزه رو اشک روی لپ یه بچه
که تازه یاد گرفته فرق خونشو با این جهان گه
شعارای دروغ هرروز
امنیت خونه نیست که
خونه خونه نیست هنوز
؛[همخوان: نوید]؛
بدون نور دارم پیش میرم
خودم و دورم رو دارم تغییر میدم
پای حرفای دلم میگی چی میشم
پیر میشم، پیر میشم، پیر میشم
بدون نور دارم پیش میرم
خودم و دورم رو دارم تغییر میدم
پای حرفای دلم دارم پیر میشم
پیر میشم، پیر میشم، پیر میشم
؛[قسمت دوم: بامداد]؛
هرکسی تو این شهر میگه
هی، من منم
هنوزم بنز پشت ویترین پره تو همون محل
بچه ها سرکار تو چهار راه کف میزنن به شیشه ت
میگن آقا تمیز شد ترو خدا یکمی بیشتر
تو چی میچکه از لات هزاری، صدی یا دویستی
بگو چرا بقیه مالک جون و جیبت نیستن
پرسیدن مهم تره گاهی از جواب گرفتن
دوروزی عمره تهش مرگه، چیو طلا گرفتن
قبر شاه و رعیت میخوره رعیت و طبیعت
خاک قبر، قباره حسرته رو کذب حقیقت
مکتب عشق و گنج عقل
جمله باب سلیقه ست
حیف شد که کودکیم رو با عجله دوییدم
کسی بهم نگفت باد رو بگیر که بر نمیگرده
کسی نگفت خنده درست
یعنی تحمل دردت
هرچی اخم دوختم پاره شد از درد
درد، درد نخوردم طرد شدم
دلم تنگ تنگ تنگ تنگ
؛[همخوان: نوید]؛
بدون نور دارم پیش میرم
خودم و دورم رو دارم تغییر میدم
پای حرفای دلم میگی چی میشم
پیر میشم، پیر میشم، پیر میشم
بدون نور دارم پیش میرم
خودم و دورم رو دارم تغییر میدم
پای حرفای دلم دارم پیر میشم
پیر میشم، پیر میشم، پیر میشم