Koorosh
Ham Khoone
؛{همخوان: رها و کوروش}؛
ما شدیم یه جمع لشه همخونه
آخه انقد زدیم که ته شب نشه رفت خونه
پس هرکی که بهتره دست به فرمونش
باید بقیه رو تا صبح توی شهر بچرخونه
ما چی شدیم یه جمع لشه همخونه
آخه انقد زدیم که ته شب نشه رفت خونه
پس هرکی که بهتره دست به فرمونش
باید بقیه رو تا صبح تو این شهر بچرخونه
تو این شهر بچرخونه

؛{قسمت ۱: پدی آی}؛
اَ اوناییم که هرجایی تو هر جمع نمیره
با یکیمون شوخی کنن اونیکیمون کم جنبه میشه
اَ اونا که زندگیمون انگار چند صحنه فیلمه
اَ اونا که نمیخندم مگه خندم بگیره
ما همش داریم عادت، به هر عادتی بده
واسمون باید میشه آخر هر نبایدی تهش
با اتی تو جمیم با همدیگه میریم سلامتی همه
هردفعه میبینمش بهش میگم که سلام اتی نده
همش حرفامو به خنده میگم
وقتی همه رو خلاص کردم یه دنده میشم
من قد یه سال تحصیلی خوابم
سر در نمیارین از فریکامم
وقتی بیدارم عینه کبری میشه
هردفعه هرجا هر تصمیمی دارم
هر سوراخی رو پر میکنم
فکرمو مثه پتروس جلوی هر سدی میزارم
انقد لفظ میام زیر لفظی میارن
تا اینکه پدی کلافه نشه هی
ماها میرسیم به خونه حتی اگه کلاغه نرسه
؛{همخوان: رها و سمی لو}؛
ما شدیم یه جمع لش همخونه
آخه انقد زدیم که ته شب نشه رفت خونه
پس هرکی که بهتره دست به فرمونش
باید بقیه رو تا صبح توی شهر بچرخونه
ما چی شدیم یه جمع لش همخونه
آخه انقد زدیم که ته شب نشه رفت خونه
پس هرکی که بهتره دست به فرمونش
باید بقیه رو تا صبح توی شهر بچرخونه

؛{پل: رها}؛
همخونه واسه دردودل بهتر از یه همخونه
همخونه ما با همیم با اینکه دوریم از خونه
کسی نمیتونه مارو برگردونه

؛{قسمت ۲: سمی لو}؛
اینا میگن سمی انقد زده یذره خل شده
لاینارو پ یه نمه اگه کمه پر کنش
مگه بده یه تهران فنِ منِ کسخله
دافت اومد لثه زدش بعده خطه اوت شدش
از خونه راه دور، نه نمیره یادمون
چشمامون بازن ولی ساعتا برد خوابشون
هیجده و نوزده و بیست رفت
دوست داشتیم از خونه کوچه رو بیشتر

؛{همخوان: رها و پدی آی}؛
ما شدیم یه جمع لش همخونه
آخه انقد زدیم که ته شب نشه رفت خونه
پس هرکی که بهتره دست به فرمونش
باید بقیه رو تا صبح توی شهر بچرخونه
ما چی شدیم یه جمع لش همخونه
آخه انقد زدیم که ته شب نشه رفت خونه
پس هرکی که بهتره دست به فرمونش
باید بقیه رو تا صبح توی شهر بچرخونه
؛{قسمت ۳: کوروش}؛
سمی فک کن چی میشه اگه این لنگو بده
کوری این هفته چندمیه ول کن بره
ماها مخمونو دادیم به بیب کمپلت
پرت به پرمون نگیره که هلیکوپتره
حسام عوش شده مثه قبلی نی
همه چیشو داد پای شرط بندی
میثمم مست چته تو شبنم خیس
با خودمون نمیدونیم چندچندیم
شاید یکم تند رفتیم رد کردیم
کاش میشد دور بزنیم برگردیم
تا فروردین خودم بهمن میکشم قلبم تیر
ولی پیش همیم حتی وقتی شهریور میره
کوری هنوز با دافا حشری ور میره
هنوز پا میدن شل میرن زیرش
با خودم نمیدونم تکلیفم چیه
آخه چند ساله هر زنگی تفریح هر سنگی برفی هر جمعی منفیه و
بیخیال حرفا که پشت سرشم
کوری میره تا برسه مثل نقطه سر خط