Imanemun
Haminam
[مقدمه: ایمانمون، عرفان]
اه، ایمانمونه
حالا با دارایی دایی
بریم

[بخش 1: ایمانمون]
میزنه هوا به تیرگی
دو گرم غلافه زیرِ جیب
میگه میشه بهم برنامتو بگی
نه نمیخوایم که عوارضی بدیم پَ
میگازم میگازم میگازم من
همه ی پیچارو میتازم بعد
اون دستمو گرفته چشاشو بَـسته
اون میدونه میدونه میتونه بره
میدونه میمونه میکوبم برف تا صبح
میدونه میدونه دیوونم من باز، لخت
میشه وقتی براش میخونم من
اون میشه وقتی براش میخونم من
باریکه کمرش تپله خطش
یه تیشرتِ گشاد، تنگه شلوار
میگه گورِ بابا دخترِ خوب
اون میخنده باز و پنهونه اشکاش

[همخوان: ایمانمون]
همینم همینم همینم میمونم
همینم همینم همینم میمونم
بذا بگن بَدم، ردّیم، دیوونم
من همینم همین تو مسیرم میمونم
همینم همینم همینم میمونم
من همینم همینم همینم میمونم
بذا بگن بَدم، ردّیم، دیوونم
من همینم همین تو مسیرم میمونم
[بخش 2: ایمانمون]
یه گوشه افتادیم، سِرّه تنش
منتظر سکس بعدش
عین منه، عین منه
به خودم میگم که حیفِ تَنِش
حیفِ قلبش، حیفِ قلبش
حتما اونم داشته عین من یه روزی
حس تو قلبش، عشق تو قلبش
ولی الان اصن نداره حسی
من میکنم درکش، میکنم ترکش
من میکنم درکش، میکنم ترکش
من میکنم درکش، میکنم ترکش
این بازی همینه رسمش، همینه رسمش

[همخوان: ایمانمون]
همینم همینم همینم میمونم
همینم همینم همینم میمونم
بذا بگن بَدم، ردّیم، دیوونم
من همینم همین تو مسیرم میمونم
همینم همینم همینم میمونم
من همینم همینم همینم میمونم
بذا بگن بَدم، ردّیم، دیوونم
ردّیم، دیوونم
ردّیم، دیوونم

[بخش 3: ایمانمون]
افتاده روم یه چخسِ باریکِ
که امشبو بُر خورده با جی
میره رو پُل، میخواد لخت شه با بیت
میخواد تیز کنه
تیز بشه
تیز بره زیر
اون عاشق شهرت و قدرت و پوله
یه جیبِ پُر میخواد
آره پُر تر از کونش
شاید واسه همین امشب آوردمش خونه
ولی نمیدونم اگه باشم فردا رو مُودش
نمیدونم فردا رو چجوری پا میشم
همین حسو دارم یا اینکه میخوابه آتیشم
بگو میخوابه آتیشم
تو بغل میگیرم
یا پسش میزنم
وقتی میادش باز پیشمه
اون میادش باز پیشم
اون میادش باز پیشمه
ولی من
[همخوان: ایمانمون]
همینم همینم همینم میمونم
همینم همینم همینم میمونم
بذا بگن بَدم، ردّیم، دیوونم
من همینم همین تو مسیرم میمونم
همینم همینم همینم میمونم
من همینم همینم همینم میمونم
بذا بگن بَدم، ردّیم، دیوونم
من همینم همین تو مسیرم میمونم