ایمانمون
توو نگاش یه چیی منو کشید سمتش
گفت بیا قلبمو بگیر دستت
قول بده نشکنیش بری هرگز
اونم نداشته این حسو مثل من خیلی وقته
توو نگاش یه چی منو کشید سمتش
گفت بیا قلبمو بگیر دستت
قول بده نشکنیش بری هرگز
اونم نداشته این حسو مثل من خیلی وقته
بم گفت اَ ترسات بگو
یه کم اَ دردات بگو
بم گفت اَ فردات بگو
اَ شبای تنهات بگو
بش گفتم تنها ترس من اَ این قلبه که بم هر بار ضربه زد
توام اگه برات سخته پَ بزار برو اصن نزن حرفشم
خستم دیگه اَ این رابطه ها
که فرشته ها میشن فاحشه ها
از عهدا که بستیم زیر سایه ماه
نیستن ول کن مغز چشام تا بره خواب
منمو این قلب خسته
منو این مغز رد که
خیلی وقتی که از بین رفته
بدون اگه به من دادی دستتو چون
من که نمیره رو هم این پلکام تا صبح
نمیره
وقتی میوفته چشام به نگاه تو
هر دفعه
من که فقط دارم ازت یه خواهشو
یه دونه یه دونه
بزار نور عشقت رو من بتابه تو
توو نگاش یه چیی منو کشید سمتش
گفت بیا قلبمو بگیر دستت
قول بده نشکنیش بری هرگز
اونم نداشته این حسو مثل من خیلی وقته
توو نگاش یه چیی منو کشید سمتش
گفت بیا قلبمو بگیر دستت
قول بده نشکنیش بری هرگز
اونم نداشته این حسو مثل من خیلی وقته
رو زمین شلوار دَر پرت میکونه اون تاپش رو سقفه
تا یکمی آروم میشم میگه تند ترش کن مثل تپش قلبش
باس بدونم قدرشو خوب چون این یکی روش فقط برای منه
با دماغ یه دونه خط و یه دونه لسه بعد نوبت چکه
توو بغلت آرومم و تو جمع خانومم
برعکسش شبا تو تخت همه چی وارونس
اون منو جادو کرده نگاش داغونم
اون چشاش باز خونن
از تن میکنه باز روحمو
میشکنیم همه قانونارو
داغون تا صبح
قفله منه باز اون چشای خمارش
وقتی میره روی زانوهاشو
همسایه میشنوه صدای تخت و خورد شدن همه چهارچوبارو
میرسیم باز با هم مرحله آخر
دوباره آروم بازو
منی که قویم جلو تو تسلیمم
این روی مجنونتو چون فقط من دیدم
گوشم لا دندونت قفل میشه و وحشی تر
از تورو تا به امروز هیچ جا من ندیدم
توو نگاش یه چیی منو کشید سمتش
گفت بیا قلبمو بگیر دستت
قول بده نشکنیش بری هرگز
اونم نداشته این حسو مثل من خیلی وقته