Taham
Bishtar Behtar
[قسمت اول: تهمـ]
صورتش نميكنه حسشو ابراز
انگار كه داشمون قهرمان پوكره يا
ميگن پيچيدس شخصيتش انگار
پنهانى آشتى كرده بتمنه با جوكره يا
ممل امريكايه محو كپيتاليسمه پرت از مرحله
دونباله روى غرب و غرق زرق برق منظره
اينا رو اونايى بش زدن برچسب كه
ميزدن گاز از شكارش آروم
كه
نكردن درداش ولش دارو
بالا تر ميرفت دُز و بازم درد داشت دلش
داغون جهنم ميديد تا كار ميكرد هرجا چشش
تو برزخ نداشت انگار در واسه بهشت

كه ساخت يه قايق و بعدش زد پارو
خلاف جهت موج رفت وارون
تو سالهايى كه ميشد فرهنگ نابود
اينور اونور دنبال پلنگا
بود
نچ نچ نچ
خسته از شكست نسلش
پرسه ميزد
اينور اونور
دير وقت اونقدر كه
كمك شه به درک درس كه
مساله سخته حلش
فقط واسه اون آسونه طرحش
و بى خواب
اون طراح سواله جوابو ميخواد
كه ميخوابن بيداره ميخ هارو تا بكوبه
رو تابوتى كه ترس كشته شدش توشه
چون روى دوششه فشار هرچى نميدونه

[پل]
اما رنگارو ميبينه طعم هارو ميچشه ميشنوه صداها رو درك ميكنه نقشو توى نقشه ميده نقش به نقاشيشو حال ميكنه دراره
تا وقتى خرج ميشه دخل كه ميخواد

[همخوان]
بيشتر
بهتر
بيشتر
بهتر
بيشتر
بهتر
بيشتر
اوو
بهتر

[قسمت دوم: تهمـ]
اهل خراب كردن نيستش
دوست داره آباد بشه
ميذاره چار جا پس و پيش رو خشت تا آماده شه
يه چارتا نوشته هم داره بايد آواز بشه
آغاز شعر گفت و شنود
هدف رشد و نمو
گشنه ها گشنن هنوز و حكم رانا گندس شكم
طبقات، اسيرن اكثريت دست كم ولى
كثيراً طمعِ مركزيت خلق كه ميگن
مغزه ميخواد در ره نه؟
سخت فهم فرق اونى كه وطن پرست تر از همس
پرندس و قفس بعد از قفسه دنيا
براش همش چرنده مسخرس
پر زدن
حد رد كرد نداشت حدف ته
ديد بستس در و برگشت سر عهد نترس
نه كه منفى باف باشه
اتفاقا هرچى خواست داره
كه ميگه بت ميرسى بش اگه واقعا هستى خواستارش

اونا كه باشن ميدونن ميبرن جا نزنن
چون با هم رويا نشونه ميرن و ميزنن صاف به حدف

[پل]
اما رنگارو ميبينن طعم هارو ميچشن
ميشنون صداها رو درك ميكنن نقشو توى نقشه ميدن نقش به نقاشيو حال ميكنن درارن
تا وقتى خرج ميشه دخل كه ميخوان

[همخوان]
بيشتر
بهتر
بيشتر
بهتر
بيشتر
بهتر
بيشتر
اوو
بهتر

[قسمت سوم: تهمـ]
هنوز رو سرش بٓندٓناس
لُنگش هم كنارش آويزون
زبونش تلخ و ادبياتش هم كنايه آميز
اون ناميزون
ناميزونه حالش
با همه تو صلح با خودش توى چالش
مچاله شعراش چالشون ميكنه
جا بهشون ميده دوباره تو سطل زباله
چون داره
ميكشه
نقاط ضعف و پشت ميز كارش
شيتونشو درس ميده تا بهش نده باج و
ميگيره حالشو چون
حد وسط كارشو راه نميندازه
ميكنه سهم و پس اندازشو صرفش تا كه حداكثر باشه
تا وقتى هست بى كلک كار
خدافظ هركى بدلكاره
آره اصل بدل هاشه ماشه وصل به سر انگشت ميپاشه كلتو با واژه
پروردگارش هست باهاش
و ملكه اش همش همراهش
ترس هم وصل به چپ با هر چى طرف باشه
پس اگه هستى طرفدارش ببند حلقو نزن حرف طلب كارانه

[پل]
چون با هم رنگارو ميبينيم
طمع ها رو ميچشيم، ميشنويم صدا هارو
درك ميكنيم نقشو توى نقشه ميديم نقش به نقاشيو حال ميكنيم دراريم تا وقتى خرج ميشه دخل كه ميخوايم

[همخوان]
بيشتر
بهتر
بيشتر
بهتر
بيشتر
بهتر
بيشتر
اوو
بهتر