Taham
Doruyi
؛{مقدمه}؛
چز
آروم باش
انقد کینه ای نباش

؛{همخوان}؛
حالا که کار کشید به اینجا
باید بهت بگم
جفتشون کشیده میخوان
جفتشون کشیده میخوان

؛{قسمت اول}؛
آه دو رویی
دروغگو ترین مریض
میزنی زمین حرمتو میشکَنی
سریع نوبتت نیس ولی
هستی حریص و تا میتونی میکَنی
کثیفه دنیا آره مثل تو نیس
ولی کریه بیشتر میفهمیش و میشی
گیج تر از بیش از پیش چون گیر کردی
گیر کردی شدید
شده پیچ در پیچ مسیر میفهمی
روی زمین پُر از مین کردی کمین
داری بیم از این
که راهتو پس بکشی یا که بری بیشتر پیش
پیش تر بیش از این
میدونی اگه جُم نخوری
میگندی اما مینا میگن
میخزی میترسی تردید داری
بی تردید داری میشنویم
بی شک میشنویم

؛{همخوان}؛
پس بزار بهت بگم
حالا که کار کشید به اینجا
که میبینم هردوشونو
جفتشون کشیده میخوان
جفتشون کشیده میخوان

؛{قسمت دوم}؛
گفتم بهت صد و سی و سه دفعه
ثروتت صحتِ منه
یک شبه جمعش نکردم که
بشکنه کج شه ستونش یا به کفش
بچسبه سقفش
فارغ از ترس که جنگ شه
تو باید بترسی از دردِ ترکش
که موتورم روشنه دنیام رو ترکش
شب گردِ سرکشم هم سبکیم ؟
نه نقاشی هات عمراً همرنگ من بشن
منم دردم از تو نیست تو خودت مخلوقی
چیزی نمیدونی
فقط محو نور تو یه بعد محدودی
ولی مخروبه ای از درون
بیرونت یه برج معمولیه
سرت سبزه آره
تنت ولی پُر از کبودیه
کمون دیگه نمیشن رنگا جاش
به پیشن جنگا که میشن مهره هات کشته اگه بخوام
بمیرن درجا یا به خواب
ببینن گنجا رو بخوای
بگیرم رنجاتو به هیچا
!که میرم چون میدونم صد نفر هم نمیتونن بگیرن جامو

؛{همخوان}؛
پس بذار بهت بگم
حالا که کار کشیده اینجا
که میبینم دوتا روتو
جفتشون کشیده میخوان
جفتشون کشیده میخوان