Taham
Hayula
؛{مقدمه}؛
دگران

؛{قسمت اول}؛
دوخته باز چشاشو به من
اما نمیگه پاشو برقص باهام
وقتی میبینه شُلم رو مبلم
چون قاطی شده زن عکس و شُرب خَمر
قاشق به دست
قندا شعله ور
رنگا پشته هم
سبز تا دوئه شب
میگه اخماتو وا کن بخند
بنوش
بزار دردا رو با خود ببره
امشب دنیا رو تا صبح ببخش
وقتی فردا شد پاشو بجنگ
میشینه و پا نمیشه بعد اون أ رو پام
میدونه بیرونم آروم و بعد أ توو هیولام

؛{همخوان}؛
و اصلاً دنبالِ همینه
دنبال همینه
دنبال همینه که مالِ هیولا باشه اون
دنبال همینه
دنبال همینه
دنبال همینه که کنار هیولا باشه و