Genius Farsi Translations (ترجمه‌ی فارسی)
NF - Therapy Session (ترجمه فارسی)

[متن و ترجمه آهنگ «جلسه تراپی» از اِن‌اِف]

[ورس اول]
آره، حدود یه ماه پیش از روی صحنه اومدم پایین
داشتم با هوادارا حرف می‌زدم
یکی‌شون منو کشید کنار و گفت:
"ما همدیگه رو ندیدیم، ولی مطمئنم تو می‌دونی من کی‌ام
خیلی چیزا رو از سر گذروندم
نمی‌تونم به کسی بگم، حس می‌کنم اصلاً نمی‌تونم
ولی اون سی‌دی آلبوم عمارت رو مدام گوش می‌دم
واسه من واقعیه، نیت، تو نمی‌فهمی
دیونه‌کننده‌ست
بچه‌ها بهم پیام می‌دن، می‌گن هر روز دستشونو می‌برن
این موسیقی خیلی بیشتر از یه سرگرمیه
منو فقط واسه سرگرمی دعوت نکن
وقتی پدر و مادرا به بچه‌هاشون می‌گن
"موسیقی‌اش خشونت‌آمیزه"شوخی می‌کنین؟
شاید تعریف ما از خشونت با هم فرق داره
چطور منو تصور می‌کنی؟
می‌خوای بخندم؟ می‌خوای خوشحال باشم؟
می‌خوای با لبخند بیام رو صحنه، وقتی که از درون داغونم و یه ماسک بذارم؟ واقعاً؟
انتظار داری چی ازم؟
دارم سعی می‌کنم با احترام رفتار کنم
می‌گن زندگی یه مسابقه‌ست
می‌دونستم که بالاخره مشکلاتم بهم می‌رسن
سعی می‌کنم آروم باشم
ولی چطور بهم پیام می‌دی که خانواده‌م رو می‌خوای بکشی؟
این فقط یه گوشه‌ از چیزاییه که برام فرستاده می‌شه
این اون بخش از زندگی منه که هیچ‌وقت کسی نمی‌بینه
آره، می‌دونم تند و خشونت‌آمیزه
ولی من دنبال تأیید بقیه نیستم
نمی‌دونم ازم چی انتظار داری
ولی مگه وقتی وارد یه جلسه‌ی تراپی می‌شی، انتظار دیگه‌ای داری؟
[هم‌خوان]
تراپی
جلسه‌ی تراپی
تراپی
جلسه‌ی تراپی

[ورس دوم]
یه دختر تو کنسرت مستقیم تو صورتم نگاه کرد
گفت زندگیش پر از درامه
گفت پدرش آدم خشنیه
انگار مامانشو کتک می‌زنه
یه خشم عجیبی تو دلم اومد
می‌خواستم بهش بگم شماره‌ی باباشو بده بهم
ولی خب، بعدش می‌خوای چیکار کنی؟
بهش زنگ می‌زنی؟ اونم بیشتر مامانشو می‌زنه، واقعیه
این بچه‌ها میان کنسرت من
با چشمای اشکی
فکر کن یکی تو چشمت نگاه کنه و بگه
"موسیقی تو باعث شده هنوز زنده باشم"
گاهی واقعاً نمی‌دونم چطور باهاش کنار بیام
این سبک زندگی اصلاً شیک و مجلسی نیست
این یه نقش بازی کردن واسه دوربین نیست
منو رو صحنه می‌بینی
ولی نمی‌دونی بعدش چی به سرم میاد
همه چیزو می‌ریزم بیرون
این تنها راهیه که با احساساتم کنار میام
با هزاران نفر عکس می‌گیرم
ولی صادقانه بگم، حس می‌کنم هیچ‌کس واقعاً منو نمی‌شناسه
دارم با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کنم
دارم سعی می‌کنم با فشارا کنار بیام
چطور می‌تونی بگی موسیقی‌ام پیامی نداره
وقتی دارم به جمعیتی نگاه می‌کنم که می‌دونم زندگیشون تحت تأثیرشه؟
یه سری چیزا تو زندگی‌مه
می‌دونم باید ولشون کنم
بذار یادداشتش کنم
بذار تو ذهنم ثبتش کنم
همه‌اشو تو این میکروفن می‌ریزم
یه لحظه بهش فکر کن
اصلاً هدف این آهنگ چیه؟ فقط دارم خالی می‌کنم
ولی خب از یه جلسه‌ی تراپی چی انتظار داری؟
[هم‌خوان]
تراپی
جلسه‌ی تراپی
تراپی
جلسه‌ی تراپی

[ورس سوم]
نظرت درباره‌ی من مهم نیست
می‌دونم بعضی چیزا رو هنوز بچه‌گونه رفتار می‌کنم
می‌دونم باید بالغ‌تر بشم
نمی‌خوام جلوی مردم بیام رو صحنه و وانمود کنم زندگیم عالیه
اون نقش به من نمی‌خوره
"مسیحی بودن" یعنی کامل بودن؟ نه!
من اون‌طور نیستم که ساکت بشینم
اگه حرفی رو رودررو نمی‌زنم، تو خلوت هم نمی‌زنم
من دروغ نمی‌گم
مردم میان تو پیجم و دعوا راه می‌ندازن، منم دارم سعی می‌کنم جواب ندم
ولی این مسخره‌ست
من جدی‌ام، واقعاً از ته دل می‌نویسم
می‌خوای صادق باشم؟ باشه، صادق می‌مونم
خیلی حرف تو شبکه‌های اجتماعیه
ولی تو دنیای واقعی هیچ‌چی نمی‌بینم
در واقع، یه جورایی از این وضع خوشم میاد
"چرا یه آهنگ شاد نمی‌نویسی؟
خیلی باحال می‌شه"
"همه‌ی آهنگات غمگین و تیره‌ن نیت"
نذار داغ کنم
می‌خوای بدونی دیدن من از نزدیک چه حسیه؟
کافیه به شعرام گوش بدی
این موسیقی فقط برای آدمایی نیست
که تو کلیسا می‌شینن و دعا می‌کنن
نه، من کسی رو پس نمی‌زنم
انتظار ندارم همه احترامی که می‌ذارم رو برگردونن
انتظار ندارم همه دیدگاه منو بفهمن
ولی خب، از یه جلسه‌ی تراپی چی انتظار داری؟
[پایانی]
فکر می‌کنم بعضی‌ها اشتباه برداشت می‌کنن که من چی کار می‌کنم
من درباره‌ی زندگی می‌نویسم، درباره‌ی چیزایی که واقعاً باهاشون درگیرم
چیزایی که واقعاً تجربه‌شون کردم
این برای من واقعیه
یه چیزیه که واقعاً بهم کمک می‌کنه
من هیچ شکی ندارم که این استعداد رو خدا بهم داده
اون بهم این توانایی رو داد که بتونم این کارو بکنم
و همینطور بهم این راهِ تخلیه احساسات رو داد
و موسیقی برای من همین‌طوره
وقتی یه چیزی حس می‌کنم، چه خشم باشه
چه اشتیاق، چه ناراحتی
این‌جا پناه من می‌شه
این تمام مفهوم
"NF Real Music"
هست
این برای من واقعی و ضروریه
این، تراپی منه