Genius Farsi Translations (ترجمه‌ی فارسی)
Radiohead - Fitter Happier (ترجمه ی فارسی)
[Spoken]
Fitter, happier, more productive
سرحال تر، خوشحال تر، سازنده تر
Comfortable (not drinking too much)
راحت_زیاد الکل نمیخوره
Regular exercise at the gym (3 days a week)
تمرین مداوم تو باشگاه ، ۳روز در هفته
Getting on better with your associate employee contemporaries
بهتر کنار اومدن با هم کارای هم دوره‌ات
At ease
در رفاه
Eating well (no more microwave dinners and saturated fats)
غذای خوب خوردن_بدون شام‌های مایکروویوی و چربی های اشباع شده بیشتر
A patient, better driver
یه راننده‌ی صبور و بهتر
A safer car (baby smiling in back seat)
یه ماشین امن تر _که یه بچه تو صندلی عقب داره میخنده
Sleeping well (no bad dreams)
خوب خوابیدن _ بدون کابوس
No paranoia
بدون پارانویا و بدبینی
Careful to all animals (never washing spiders down the plughole)
مراقب تمام حیوانات _ هیچوقت عنکبوت ها رو تو چاه فاضلاب نمیندازه
Keep in contact with old friends (enjoy a drink now and then)
با دوستای قدیمی در تماسه_ هر از چندگاهی یه نوشیدنی با هم میخورن
Will frequently check credit at (moral) bank (hole in wall)
مرتبا اعتبار بانکی رو چک میکنه
Favours for favours
لطف در ازای لطف
Fond but not in love
علاقه‌مند اما عاشق نه
Charity standing orders
دستورنامه‌ی خیریه
On Sundays ring road supermarket
سوپرمارکت های کمربندی تو روز تعطیل
(No killing moths or putting boiling water on the ants)
بدون کشتن پروانه‌ها یا ریختن آب جوش روی مورچه‌‌ها
Car wash (also on Sundays)
شستن ماشین _ حتی یکشنبه ها-تعطیلی
No longer afraid of the dark
نترسیدن از تاریکی
Or midday shadows
یا سایه‌ها تو وسط روز
Nothing so ridiculously teenage and desperate
هیچی به طور مسخره ای واسه نوجوون‌ها و ناامیدکننده نیست
Nothing so childish
هیچ چیز بچه‌گانه نیست
At a better pace
با سرعت بهتر
Slower and more calculated
آرامتر و حساب شده تر
No chance of escape
بدون شانس فرار
Now self-employed
خود اشتغالی
Concerned (but powerless)
نگران _ اما بی قدرت
An empowered and informed member of society (pragmatism not idealism)
عضو مطلع و قدرتمند جامعه _ عمل‌گرایی ،نه ایده آل گرایی
Will not cry in public
تو جمع گریه نمیکنه
Less chance of illness
احتمال بیماری کمتر
Tires that grip in the wet (shot of baby strapped in back seat)
چرخ‌هایی که رو زمین خیس لیز نمی‌خورن _ تصویر بچه رو صندلی عقب
A good memory
یه خاطره‌ی خوب
Still cries at a good film
هنوز با یه فیلم خوب گریه میکنه
Still kisses with saliva
هنوز با آب دهن می بوسه
No longer empty and frantic
دیگه تو خالی و عصبی نیست
Like a cat
مثل گربه
Tied to a stick
بسته به یه تیکه چوب
That's driven into
Frozen winter shit
که به سمت چیزای یخ زده رونده شده
(the ability to laugh at weakness)
توانایی خندیدن به ضعف
Calm
آرام
Fitter, healthier and more productive
تندرست تر، سالم تر و سازنده تر
A pig
In a cage
یه خوک تو یه قفس
On antibiotics
تحت تاثیر آنتی بیوتیک‌ها