Genius Farsi Translations (ترجمه‌ی فارسی)
Outro: Tear (ترجمه ی فارسی)
[ورس1: RM]
خداحافظی ها، برای من، یک قطره ی اشک هستند
بدون اینکه حتی بفهمم، دور چشم هام شکوفه می زنند
کلمه هایی که نتونستم خودم رو وادار به گفتن شان کنم، دیگه دارند فروکش می کنند
و افسوس و پشیمانی مدت هاست که روی صورتم می خَزَند
برای من، تو فقط زمانی عزیزِ من بودی
ولی حالا تو فقط یه آبجوی تلخی
قلب من به نفرت دیرهنگام از خود آغشته شده است
حتی با نسیمی که می گذرد هم خالی و پوچ می شود
در پایان بازی من، جایی که از هم جدا شدن یه دروغ بود
هزینه ای رو که باید می پرداختمش گریبان گیر من شد
اگه کسی بهم میگفت حاضره که زمان رو برای من برگرداند
آیا من می تونستم که یه کم صادق تر باشم؟
اون صورت واضح که فقط من می شناسم
اون دوستای زشت و حقیرِ قدیمیِ درون من
هنوز هم می تونی که مثل قبل بازم دوستم داشته باشی؟
با اون لبخندی که عادت داشتی باهاش بهم نگاه کنی
' گفتن چیزهایی مثل ' تا ابد ' رو بس کن، ' تا ابد
گذشته از همه این ها، پایان در اصل وجود دارد
اگه شروعی هم وجود داشته باشد، نمی خوام به اون گوش کنم
کلمه های که زیادی حقیقت دارند یا زیادی تسلی بخش اند... نمی خوام بهشون گوش کنم
من فقط زیادی ترسیده بودم
چون یه جوری به نظر می رسید که انگار من هیچوقت عاشق تو نبوده ام
هر چند که دیر بود ولی حق با تو بود
فقط تو منو دوست داشتی
بیشتر
[کورس: RM]
تو اشک منی
تو، تو اشک منی
تو اشک منی
تو، تو اشک منی
تو اشک منی
تو، تو اشک منی
دیگه چی می تونم بگم؟
تو اشک منی

[ورس 2: J-Hope, Suga]
ما توی مکان یکسانی قدم زدیم
-ولی اون تبدیل به آخرین مکانی شد -که ما باهم توش قدیم زدیم
هرچند که ما قبلا درباره ' تا ابد ' حرف می زدیم
حالا همدیگه رو بدون هیچ رحمی خورد می کنیم
هرچند که ما فکر می کردیم که رویای یکسانی رو در سر داریم
اون رویا نهایتاً به یک رویا تبدیل شد
قلبم تکه پاره شده، لطفا به جاش بسوزانش
تا نه درد و نه پشیمانی، هیچ کدام از آنها باقی نمانند

[کورس: RM, Suga, J-Hope]
تو اشک منی
تو، تو اشک منی
تو اشک منی
تو، تو اشک منی
تو ترس منی
تو، تو ترس منی
دیگه چی می تونم بگم؟
...تو
[ورس 3: Suga]
خداحافظی ها ا.ش.ک هستند
چون چیزهایی مثل گریه کردن و اشک یه چیز لوکس هستند
هیچ چیزی به زیبایی خداحافظی وجود ندارد
پس همین حالا شروع کن
ووو سخت نگیر، قلبم رو به آرامی بتراش
خوبه، خوبه، به آرامی روی اون تکه های شکسته و خورد شده قدم بزار
تا پشیمانی، پشیمانی، همچین چیزی دیگه باقی نماند
لطفا قلبم رو که تبدیل به تکه های پاره شده بود رو بسوزان
خوبه، خوبه، برای معطلی؟
این همون پایانیه که آرزوش رو داشتی
پس ادامه بده و من رو بدون معطلی از پا در بیار
ووو آره آره بسوزانش
ووو آره آره آره بسوزانش
ووو آره آره آره بسوزانش
تا حتی خاکستر هم باقی نماند

[ورس 4: Suga]
این خودِ واقعیه تو و این خودِ واقعیه من هستش
حالا که ما پایانش رو دیدیم و حتی خشم و کینه هم به جا نمانده
من از اون رویای شیرین بیدار شده ام و چشم هام رو می بندم
این خودِ واقعیه تو و این خودِ واقعیه من هستش

[ورس 5: RM, Suga]
ما توی مکان یکسانی قدم زدیم
-ولی اون تبدیل به آخرین مکانی شد -که ما باهم توش قدیم زدیم
هرچند که ما قبلا درباره ' تا ابد ' حرف می زدیم
حالا همدیگه رو بدون هیچ رحمی خورد می کنیم
هرچند که ما فکر می کردیم که رویای یکسانی رو در سر داریم
اون رویا نهایتاً به یک رویا تبدیل شد
قلبم تکه پاره شده، لطفا به جاش بسوزانش
تا نه درد و نه پشیمانی، هیچ کدام از آنها باقی نمانند
[کورس: RM, Suga, J-Hope]
تو اشک منی
تو، تو اشک منی
تو اشک منی
تو، تو اشک منی
تو ترس منی
تو، تو ترس منی
دیگه چی می تونم بگم؟
...تو

[بریج: Suga]
چی باید بگم؟
ما میدونیم
جواب معلومه
ولی پاسخ دادن همیشه سخته

[ورس 6: J-Hope]
چرا داری میریزیش؟
چرا داری این رو متلاشی می کنی؟
برای من، این -کارها- بی فایده است
خداحافظی برای من فقط -یادآور- اون لحظه هاست (برگشتن به گذشته)
لحظه ای که تو کلمه هایی رو با دهنت می گی
لحظه ای که تمرکز مان غیرعادی میشه
تو اون لحظه ای که همه چی خطرناکه
پایانِ ما که اون دو نامه به ما تحویلش داد
'که من گریه نخواهم نکرد'، 'که من تکه پاره اش نخواهم کرد'
نمیتونم همچین حرف هایی رو بزنم
در آینده من هم
جدا می شوم، بیماری لا علاج می گیرم
ولی- تو شروع و پایان منی، که این همه چیزه-
ملاقات من و خداحافظی من
تو همه چیز بودی، ای ترس روبه جلو قدم بزار
این تکرار خواهد شد، و مسبب آن تو هستی
اشک
اشک