Genius Farsi Translations (ترجمهی فارسی)
Taylor Swift - ’tis the damn season (ترجمه ی فارسی)
[ورس 1]
اگه میخواستم راجب این بدونم که وقتی من رفته بودم
تو با کیا می گشتی، ازت می پرسیدم
بخار و مه ایی که روی شیشه ی جلوی ماشینم رو گرفته، یه جورایی باعث لرزش میشه
ولی من اون لرزش رو وقتی که از تو گذشتم حس کردم
توی وجودت یه درد هستش، بزارش اونجا کنار درد وجودِ من
ولی اگه برات هیچکدومش فرقی نداره
پس برای من هم فرقی نداره
[کورس]
پس ما می تونیم بگیم که باهم برابریم
تو می تونی -در عوضش- آخر هفته من رو "عزیزم" صدا کنی
این همون فصل لعنتیه، از روش بنویس
من توی خونه ی پدر و مادرم می مونم
و اون جاده هایی که ازشون عبور نکردم هم خیلی وسوه انگیز به نظر میرسن
و همیشه آخرش به تو و شهر زادگاهم ختم میشه
[ورس 2]
ماشینم رو پارک کردم، دقیقا بین کلیسا و
و همون مدرسه ایی که قبلا مال ما بود
آثار تعطیلات مثل یه عطر بد بو باقی می مونن
تو می تونی ازش فرار کنی، ولی فقط تا یه جایی
منم ازش فرار کردم، یادمه که چطور رفتنم رو تماشا کردی
ولی اگه تو باهاش مشکلی نداری، منم باهش مشکلی ندارم
[کورس]
ما می تونیم بگیم که باهم برابریم
تو می تونی -در عوضش- آخر هفته من رو "عزیزم" صدا کنی
این همون فصل لعنتیه، از روش بنویس
من توی خونه ی پدر و مادرم می مونم
و اون جاده هایی که ازشون عبور نکردم هم خیلی وسوه انگیز به نظر میرسن
زمان سریع میگذره، حالم مثل گِل های روی تایر وانتت بهم ریخته است
حالا من دلم برای لبخندت تنگ شده، صدام رو بشنو
ما می تونیم همینوطوری این اطراف بچرخیم
و اون جاده هایی که ازشون عبور نکردم هم خیلی وسوه انگیز به نظر میرسن
و همیشه آخرش به تو و شهر زادگاهم ختم میشه
[بریج]
نصف روز رو می خوابم فقط محض رضای روز های قدیمی
ازت نمی خوام که صبر کنی اگه تو هم ازم نخوای که بمونم
پس من به لس آنجلس بر می گردم، پیش همون مثلا دوست هام
که راجبم کتاب می نویسن، اونم اگه موفق بشم
و همیشه راجب تنها کسی فکر می کنم که
می تونه لبخند های الکیم رو تشخیص بده
و اون قلبی رو که میدونم دارم می شکنمش، قلب خودمه
اونم بخاطر ترک کردن گرم ترین تختی که تابحال شناختم
می تونیم بگیم که باهم برابریم
هرچند که من دارم میرم
و برای آخر هفته من مال تو میشم
این همون فصل لعنتیه
[کورس]
ما می تونیم بگیم که باهم برابریم
تو می تونی -در عوضش- آخر هفته من رو "عزیزم" صدا کنی
این همون فصل لعنتیه، از روش بنویس
من توی خونه ی پدر و مادرم می مونم
و اون جاده هایی که ازشون عبور نکردم هم خیلی وسوه انگیز به نظر میرسن
زمان سریع میگذره، حالم مثل گِل های روی تایر وانتت بهم ریخته است
حالا من دلم برای لبخندت تنگ شده، صدام رو بشنو
ما می تونیم همینوطوری این اطراف بچرخیم
و اون جاده هایی که ازشون عبور نکردم هم خیلی وسوه انگیز به نظر میرسن
و همیشه آخرش به تو و شهر زادگاهم ختم میشه
[اَوت رو]
همیشه آخرش به تو و شهر زادگاهم ختم میشه