Genius Farsi Translations (ترجمه‌ی فارسی)
Big Red Machine - Renegade ft. Taylor Swift (ترجمه‌ی فارسی)
[قسمت 1]
من در تاریک ترین شبت به پنجره ت ضربه زدم
قیافه ای که داشتی سست و ضعیف بود
جایی برای موندن من نبود، ولی بهرحال من موندم
و اگه من میفهمیدم، تمام اون قطعاتی رو که خورد شده بودی و به اونا تبدیل شده بودی چقدر زیاد بودن
شاید میزاشتم که همونجا بمونن

[هم‌خوان]
واقعا میخوای راجب زمان بندی در مواقعی مثل این حرف بزنی؟
و بزاری همه ی خرابی هات منو خراب کنن
و چمدونت رو از روی خیابونی که توش زندگی می کنم حمل کنم
و خودم رو تاریخ (گذشته شده) آینده ات بکنم، الان وقتشه
راه طولانیی رو اومدی، پرده ها رو کنار بزن، بزار صورتت رو ببینم
تو اولین خائنی نمیشی، که به یکی نیاز داره
اگه بگم "خودت رو جمع و جور کن تا بتونم عاشقت باشم" بی عاطفگی منو میرسونه؟
واقعا این به خاطر افسردگیته که نمی تونی همه چی رو بهم بدی؟
یا فقط نمی خوای که بدی؟

[قسمت 2]
من در تاریک ترین شبت به پنجره ت ضربه زدم
قیافه ای که داشتی سست و ضعیف
جایی برای موندن من نبود، ولی بهرحال من موندم
تو آتش موشکت رو خاموش میکنی
چون از خودت متنفری
و میدونی که داری من رو ویران می کنی؟
و بعد وقتی که میخوام برم دستم رو فشار میدی
[هم‌خوان]
واقعا میخوای راجب زمان بندی در مواقعی مثل این حرف بزنی؟
و بزاری همه ی خرابی هات منو خراب کنن
و چمدونت رو از روی خیابونی که توش زندگی می کنم حمل کنم
و خودم رو تاریخ (گذشته شده) آینده ات بکنم، الان وقتشه
راه طولانیی رو اومدی، پرده ها رو کنار بزن، بزار صورتت رو ببینم
تو اولین خائنی نمیشی، که به یکی نیاز داره
اگه بگم "خودت رو جمع و جور کن تا بتونم عاشقت باشم" بی عاطفگی منو میرسونه؟
واقعا این به خاطر افسردگیته که نمی تونی همه چی رو بهم بدی؟
یا فقط نمی خوای که بدی؟

[پل]
و اگه من میفهمیدم، تمام اون قطعاتی رو که خورد شده بودی و به اونا تبدیل شده بودی چقدر تیز بودن
شاید میزاشتم که همونجا بمونن

[هم‌خوان]
واقعا میخوای راجب زمان بندی در مواقعی مثل این حرف بزنی؟
و بزاری همه ی خرابی هات منو خراب کنن
و چمدونت رو از روی خیابونی که توش زندگی می کنم حمل کنم
و خودم رو تاریخ (گذشته شده) آینده ات بکنم، الان وقتشه
راه طولانیی رو اومدی، پرده ها رو کنار بزن، بزار صورتت رو ببینم
تو اولین خائنی نمیشی، که به یکی نیاز داره

[پایانی]
که به یکی نیاز داره، که به یکی نیاز داره، که نیاز داره
واقعا میخوای راجب زمان بندی در مواقعی مثل این حرف بزنی؟
و بزاری همه ی خرابی هات منو خراب کنن
و چمدونت رو از روی خیابونی که توش زندگی می کنم حمل کنم
و خودم رو تاریخ (گذشته شده) آینده ات بکنم، الان وقتشه
راه طولانیی رو اومدی، پرده ها رو کنار بزن، بزار صورتت رو ببینم
تو اولین خائنی نمیشی، که به یکی نیاز داره
اگه بگم "خودت رو جمع و جور کن تا بتونم عاشقت باشم" بی عاطفگی منو میرسونه؟
واقعا این به خاطر افسردگیته که نمی تونی همه چی رو بهم بدی؟
یا فقط نمی خوای که بدی؟