Genius Farsi Translations (ترجمهی فارسی)
Taylor Swift - All Too Well (10 Minute Version) (Taylor’s Version) [From The Vault] (ترجمهی فارسی)
با تو از در اومدم بیرون ، هوا سرد بود
ولی یه چیزی بینمون بود که بهم یه جورایی حس آرامش میداد
شالم رو تو خونه ی خواهرت جا گذاشتم
و تو اونو(شال) هنوزم حتی الان(که خیلی وقته جدا شدیم) تو دراورت نگه داشتی
خوش مشرَبی تو و چشمای 4 تا شده ی من از تعجب
ما توماشین آواز میخوندیم و تو شمال شهر میگشتیم
برگ های پاییز درست جایی که باید، میوفتن
من همه ی اونا رو بعد از گذشت این همه به خوبی به یاد میارم
میدونم خیلی گذشته و دیگه اون عشق بین ما وجود نداره
و من احتمالا باید دیگه حالم خوب شده باشه ولی من اصلا حالم خوب نیست
چون ما دوباره اینجاییم تو همون خیابون شهر کوچیکمون
که تو تقریبا چراغ قرمزو رد کردی چون همش نگاهت به من بود
باد تو موهام میپیچید، من اونجا بودم
من همه چیو خیلی خوب یادمه
آلبوم عکس رو کابینت بود و لپات گل انداخت
تو یه پسر بچه ی کوچولو با عینک رو یه تخت کوچولو بودی
مامانت داستانای بازی کردنت تو تیم بیس بال بچه ها رو برام تعریف میکرد
تو سرگذشتت رو برام تعریف کردی و فکر میکردی که من سرنوشتت هستم
تو کلید ماشین رو سمت من مینداختی، لعنت به مرد سالاری
دسته کلید روی زمین بود، ما همیشه بی خبر از شهر میزدیم بیرون
من تو مسیر حرکت به سمت جنوب فکر میکردم هر لحظه ممکنه
که بگه چیزی که بینمونه عشقه، ولی تو هرگز چیزی که بینمون بود رو عشق صدا نزدی
تا این که ما(رابطه مون)مردیم تموم شدیم و دفن شدیم
نبضش رو چک کردم که دوباره زنده شد همون چیزای قبلی بود
بعد از سه ماه در قبر بودن
و بعدش همونطور که من دنبال تو میگشتم تو داشتی فکر میکردی عشقمون کجا رفت
ولی تنها چیزی که حس میکردم شرم بود و تو جسم بی جون منو نگه داشته بودی
میدونم که خیلی گذشته و دیگه هیچ کاری از دستم برنمیاد
و انقدر از زمانی که فراموشت کردم گذشته که یادم نمیاد برای چی باید فراموشت میکردم
چون ما دوباره اینجاییم تو نیمه شب
داشتیم تو نور یخچال تو آشپزخونه میرقصیدیم
پایین پله ها، من اونجا بودم
من همه چیو خیلی خوب یادمه
دوباره ما اینجاییم وقتی کسی لازم نبود بدونه
تو منو مثل یه راز نگه داشتی ولی من تو رو مثل یه عهد نگه داشتم
عبادت مقدس، و ما قسم خوردیم که همه چی خیلی خوب یادمون بمونه
شاید ما همو درک نمیکردیم
شایدم من توقعم زیاد بود
یا شایدم این عشق یه اثر هنری بود
تا این که تو پاره اش کردی
هراسان میدویدم،من اونجا بودم
من همه چیو خیلی خوب یادمه
دوباره بهم زنگ زدی
تا دوباره منو مثل یه عهد بشکنی
یهویی به بهانه ی روراست بودن ظالم شدی
من یه تیکه کاغذ مچاله شده ام که اینجا افتاده
چون من همه چیو خیلی خوب یادمه
میگن که وقتی به خوبی تموم بشه همه بدی ها فراموش میشن ولی من در یک جهنم جدید هستم
هربار که تو فریبم میدی
تو میگفتی اگه سن هامون به هم نزدیک تر بود شاید اوضاع بهتر میبود
و این حرفت باعث میشد بخوام بمیرم
تو منو کی تصور میکردی؟
یه جواهر زیبایی که هرگز بهش نیاز نداشتی که انعکاسش روی تو میدرخشید
نه یه دختر گریون تو حموم مهمونی
یه خانم بازیگری ازم پرسید چی شده؟
تو، تو بلایی بودی که سرم اومده بود، تو
تو، کسی که بابام رو با جُک های متواضعانه ت محسور کردی
قهوه میخوردی انگار که در یه برنامه آخر شب بودی
ولی بعدش اون(بابام)وقتی که تمام شب به در خیره مونده بودم به امید اومدن تو تماشام میکرد
و بهم گفت: قراره بود بیست و یک ساله شدن باحال باشه
زمان نمیگذره و انگار که منو فلج کرده
دلم میخواد همون آدم سابق بشم ولی هنوز دارم سعی میکنم پیداش کنم
بعد از شب و روزای خوشی که با همه گذروندیم و تو قلبمو مال خودت کردی
حالا داری وسایلمو پس میفرستی و من دارم تنها پیاده میرم خونه
ولی تو شال منو از همون اولین هفته ی آشناییمون نگهداشتی
چون تو رو یاد معصومیتمون میندازه و هنوزم بوی منو میده
نمیتونی از شرش خلاص شی
چون تو همه چیو خیلی خوب به یاد میاری
چون ما دوباره اینجاییم، وقتی که خیلی عاشقت بودم
قبل اینکه نتها حس واقعی ای که تا حالا تجربه کرده بودی رو از دست بدی
حس نابی بود، من اونجا بودم
من همه چیو خیلی خوب یادمه
باد تو موهام میپیچید، تو اونجا بودی
تو همه چیو خیلی خوب به یاد میاری
پایین پله ها، تو اونجا بودی
تو همه چیو خیلی خوب به یاد میاری
حس نابی بود، من اونجا بودم
من همه چیو خیلی خوب یادمه
من بلد نیستم خوب جُک تعریف کنم ولی قسمت کنایه آمیز جک اینه که
سن من داره میره بالا ولی دوست دخترای تو هنوز هم سن من هستن
از وقتی که در بروکلین مستقر شدی، تمام من(از پوست تا استخونم) رو نابود کردی
من سربازی هستم که بعد از بازگشت از جنگ وزنم نصف شده
کبودی عشق همزاد(یک روح در دو بدن)تو رو هم آبی رنگ کرده(غمگین کرده)؟
بین منوتو، این عشق به تو هم آسیب زده؟
چون این شهر خیلی سرد شده و من هنوزم اولین بارش برف رو به یاد دارم
و این که چقدر موقع باریدن پر تلالو بود، من همه چیو خیلی خوب یادمه
بین منوتو، این عشق به تو هم آسیب زده؟
بین منو تو، تو هم همه چیو خیلی خوب به یاد میاری؟
بین منو تو، فقط من همه چیو خیلی خوب یادمه
باد تو موهام میپیچید، من اونجا بودم
پایین پله ها، من اونجا بودم
عبادت مقدس، من اونجا بودم
حس نابی بود، من همه چیو خیلی خوب یادمه
باد تو موهام میپیچید، من اونجا بودم
پایین پله ها، من اونجا بودم
عبادت مقدس، من اونجا بودم
حس نابی بود، من خیلی خوب یادمه
باد تو موهام میپیچید، من اونجا بودم
پایین پله ها، من اونجا بودم
عبادت مقدس، من اونجا بودم
حس نابی بود، من خیلی خوب یادمه