Genius Farsi Translations (ترجمهی فارسی)
Adele - I Drink Wine (ترجمه فارسی)
[بند 1]
چه می شود که یک نفر اینقدر اسیر تصمیماتی می شود که دیگران می گیرند؟
چه شد که هر دوی ما نسخه آدم هایی شدیم که خودمان هم دوستشان نداریم؟
ما سرشار از شوق این دنیا هستیم، اما انگار که دنیا تصمیم دارد ما را به زانو در آورد
با این فکرهایی که در ذهن ما می کارد تا قلب ما را مسموم کند
به وقت کودکی کوچک ترین چیزها مرا غرق در شادی می کرد
اما امروز من فقط غرق در جام شراب می شوم
می گویند سخت کار کن و سخت از زندگی لذت ببر؛ راه تعادل در از خود گذشتن است
اما من هیچ کس را در دنیا ندیدم که واقعا از این زندگی راضی باشد
[پیش ترجیع بند]
باور کن که تلاشم را می کنم (تلاش می کنم)
تا راهم را دامه دهم (ادامه دهم)
اما هرچه پیش می رویم انگار که به هیچ جا نمی رسیم
[ترجیع بند]
امیدوارم که روزی بیاموزم که چگونه می توانم از خود رها شوم
دیگر این قدر تلاش نکنم تا مثل دیگری باشم
تا بالاخره بتوانیم که همدیگر را آزادانه دوست داشته باشیم
هر کس از من چیزی می خواهد، تو فقط خودم را می خواهی
[بند 2]
چرا من اینقدر به چیزهایی که نمی توانم کنترل کنم گیر می دهم؟
چرا همیشه دنبال آنم که بقیه مرا تأیید کنند؟ حتی آنانی که هیچ نمی شناسم
توی این زمانه ی دیوانه وار، امیدورام که روزی تکیه گاهی بیابم
چرا که زندگی باید دلیلی برای زندگی باشد
دلیلی واقعی، دلیلی راستین
[پیش ترجیع بند]
باور کن که برای تو من اشکها ریخته ام (گریه کرده ام، گریه کرده ام)
سیلی خروشان از اشک (سیلی خروشان، سیلی خروشان)
چرا که از اعماق قلبم تو را می خواهم، اما نمی توان آتش را با آتش فرونشاند، آه
[ترجیع بند]
امیدوارم که روزی بیاموزم که چگونه می توانم از خود رها شوم
دیگر این قدر تلاش نکنم تا مثل دیگری باشم
تا بالاخره بتوانیم که همدیگر را آزادانه دوست داشته باشیم
هر کس از من چیزی می خواهد، تو فقط خودم را می خواهی
[بند پل]
گوش کن، می دانم که چقدر می توانم پایین روم، تا بتوانم خم خواهد شد
تو وارث سوخته ترین من خواهی بود، چرا که تو دیگر تنها کسی هستی که برای من مانده
آه... امیدوارم که به وقتش (به وقتش)
هر دوی ما پیدا کنیم (پیدا کنیم)
آسایش خیال را
بعضی وقتها، راه های نرفته همان بهتر که نرفته بمانند
[ترجیع بند]
امیدوارم که روزی بیاموزم که چگونه می توانم از خود رها شوم
دیگر این قدر تلاش نکنم تا مثل دیگری باشم
تا بالاخره بتوانیم که همدیگر را آزادانه دوست داشته باشیم
هر کس از من چیزی می خواهد، تو فقط خودم را می خواهی
[بند گوشواره]
باور کن که تلاشم را می کنم (تلاش می کنم)
تا راهم را دامه دهم (ادامه دهم)
اما هرچه پیش می رویم انگار که به هیچ جا نمی رسیم
[بند موخر]
تنها پشیمانی ای که دارم اینه که
دلم می خواست که یه اوضاع این طور نبود
پر فراز و نشیب ترین دوره زندگی من؟
چرا من تو رو کشیدم وسط این اوضاع؟
خیلی سخته، خیلی سخته که درباره این چیزا حرف بزنی
اما به خاطر اون وقتها
هرچند که واقعا خوش می گذشت
نشد که برم تا خاطرات جدیدی باهاش بسازم
هرچی خاطره موند، خاطراتی بود وسط یه طوفان بزرگ