[آلبوم «پارانویا» | متن آهنگ «آخرین شب» از هومان و د دان (ورژن کنسل شده)]


[ورس ۱ (هومان)]
روزا می‌گذره، دونه دونه می‌ره
عمر من می‌سوزه بدونِ تو می‌میره
منم یه گوشه خیره به عکسای قدیمی‌مون
که باز منو می‌کشه تو خاطره‌ها
هومان دیگه جایی بدون تو نمی‌ره
چون می‌ترسه یه جا تو رو با یکی ببینه
منم تنها می‌شینم تو خونه‌ی قدیمی‌مون
که باز منو می‌کشه تو خاطره‌ها

می‌گم بمون همین یه امشبو حداقل
بخواب آروم آخرین شبو توی بغلم
فکر نکن منم مثل تو تنهاییو بلدم

می‌گم بمون همین یه امشبو حداقل
بخواب آروم آخرین شبو توی بغلم
فکر نکن منم مثل تو تنهاییو بلدم

[ورس ۲ (د دان)]
ای، من لای تار موهات حبسم
همون جایی که خودمو بستم
خوشحالم مستم، از این زندون چرا بترسم
چشم گریون، چنده ساعت
به غم تهرون نده عادت منو
بغلت شب آخر، بری اثرت همه جا هست
غم‌انگیزه باز شب، فقط می‌ره ساعت
تلف می‌شه کاغذ، شبم بی‌ستاره‌ست
من انگیزه‌هام رفت، با کی از دیده‌هام حرف بزنم
دیگه هر شب میاد من از دیده‌هام اشک
امشبو دیدم اومد تو خوابم
مردم تو این زندون وقتی موهاشو کوتاه کرد
از این به بعد کابوسه تو راهم فقط
گفتم بمون همین یه امشبو حداقل
بخواب آروم آخرین شبو توی بغلم
فکر نکن منم مثل تو تنهاییو بلدم