Ho3ein
Doroogh
؛[قسمت ۱: حصین]؛
بینه همه غریبه ای خالی تر از همیشه ای
دلت فقط دریچه میخواد یه نور تو این مسیر سیاه
دلت میخواد بگم از دلم میخواد بگم از میخوای دروغ بگم از
از این راهی که باخت یه سرست
تو دروغ دوست داری دقیقا دله گوشاتم تنگه شدیدا
واسه غروره لحظه رسیدن باهاش میری تا مرز ندیدن
باز میری اما نور نی دیدی چه آسون ریخت
همونا که ساخته بودی تو تصوری که روندی ها

؛[همخوان : حصین]؛
دروغو دوست داری تو دروغو دوست داری دروغو دوست داری نگو نه
تو دروغو دوست داری اه
بگو تا حالا چند بار دلو بودی همراش
چیزی رو که امروز ندیدی میری به امید فردا باز

؛[قسمت ۲: شایع]؛
رفتنی ام از جمعتون از این هوا از این دمو دود
همه چیمو جمعو جور کردم ریختم تو این چمدون
به همه چی گند زدین هر رنگی شدم رنگ زدین
بریدین دوختین مغزمو کردین تو کف تمیز
گفتی رنگ شب با صبح فرق نداره گفتم حق با تو
د وقتی دهن وا کن که میخوری نخورم منم پاشو
تو دروغو دوست داری این لباس دو روئو دوست داری
دروغ کنار رویا یا حقیقتو گوش مالیش
؛[همخوان : حصین]؛
دروغو دوست داری تو دروغو دوست داری
دروغو دوست داری نگو نه تو دروغو دوست داری اه
بگو تا حالا چند بار دلو بودی همراش
چیزی رو که امروز ندیدی میری به امید فردا باز

؛[قسمت ۳: حصین]؛
پشت سرته حقیقت اون پشت سرته
چیزی که تو سختی برته فقط همین رخت تنته
فقط راه فقط راه امید هدف قفس بال
تموم میشه جمله چهار راهی که به همه خورده
تهشم میمونه یه شوق مرده برات میرینه تو کل شبات
جلو همه قفله درا و تو هم با تنی که لخته براش تا باز شه
تنو بفروش دره باز شه دره بعدم اگه داشت که
دله بلده ببره یه جوری تو رو که بمونی همیشه پشتش

؛[همخوان : حصین]؛
دروغو دوست داری تو دروغو دوست داری
دروغو دوست داری نگو نه تو دروغو دوست داری اه
بگو تا حالا چند بار دلو بودی همراش
چیزی رو که امروز ندیدی میری به امید فردا باز
دروغو دوست داری تو دروغو دوست داری دروغو دوست داری نگو نه
تو دروغو دوست داری اه
بگو تا حالا چند بار دلو بودی همراش
چیزی رو که امروز ندیدی میری به امید فردا باز