[ورس یک]
گشتم پی وصل به مقصد
گشتی پی نفعی به منفعت
گشت پی دستم، حق بده که بدم جلوه به منظر
گشتم توی بازار تحلیل
گشتی پیرو کارزار تندیس
گشت پی دستم، پی علت جیکجیک مغزم
اینه مقصدِ قصهٔ بخشای چندی از مجمع کلی مغزای مغزی
هویت اصلی؛ ابتدا به ساکن، حول محور گردش شخصی
میگرده، میگردی، مـــیگردونَمِت
چقد پرسیدم ازت اصلا هس مصلحت
گفتی: مقصد سهله تو مقصدم هستیم
پس چی! هرچی
هم طردت کردن و کسی نبود بشه همدردت
مفتخرِ غرق شدنم تو دریایی از درکت
از ترست، تا خاطراتم، من تا تَــه لا به لاتم
لایق اینم که بکنی بازخواستم
نمیدونم، فقط من صدای آسفالتم
[کورس]
حرفاتو قی کن، نذار رنگت تغییر کنه از بیخ بالکُل
من، نمیدونم از کی؟ کجا؟ قید شدم سعی
شما هرکی که بهت گفت
هرکی که بهت گفته شاه
هرکی که بهت گفت قفلش کن
هر بادی که بهت خورد
هر سازی که از هر جهت بوده بهت هُل
وُجدانو قی کن، نذار مغزت تغییر کنه از بیخ بالکُل
من، نمیدونم از کی؟ کجا؟ قید شدم رأی
شما هرکی که بهت گفت
هرکی که بهت گفته شاه
هرکی که بهت گفت قفلش کن
هر بادی که بهت خورد
هر سازی که از هر جهت بوده بهت هُل
[ورس دو]
رو روال نیستم، لقِ لقم ولی به شکلی معقول
خب، شده دستم گیر به دامنِ قلمم، بُنِ مطلب مجهول
مشکلا انبوه، ندانستن علتِ بَر نبودن نیست
پس حلال داند و ما نادان؛ کماکان دیر و زود داره
بازخواست در مغز میکنه آرام آرام بازدار
باید قصه بشه
باید یه جورایی در شریان یک جریان بهت بده شکل
هنجار خیر ولی جنجال اِی حالا
اگه درخوره بهت، گهگاهی بِره اِعمال شه
مصرف دستوری یکپارچه؛ بلکه
برسیم به نتیجه که اولین بازده هست تغییر
درد داخل کلهاته بعد به مرور اون گوشه در اَشکال جامعه مسئله
مکتب کامله؟ نمیدونم
روم وصل به تَنِ قیر؟ دیگه نمیتونم
وقتی که میبینم، دائم میخوره به دردم پیچ
میشه مشق تو زندگی طردمبیل
نه تقصیری از سمت تو نیست
ولی بیا دستتو بکن به دستم گیر
[کورس]
حرفاتو قی کن، نذار رنگت تغییر کنه از بیخ بالکُل
من، نمیدونم از کی؟ کجا؟ قید شدم سعی
شما هرکی که بهت گفت
هرکی که بهت گفته شاه
هرکی که بهت گفت قفلش کن
هر بادی که بهت خورد
هر سازی که از هر جهت بوده بهت هُل
وُجدانو قی کن، نذار مغزت تغییر کنه از بیخ بالکُل
من، نمیدونم از کی؟ کجا؟ قید شدم رأی
شما هرکی که بهت گفت
هرکی که بهت گفته شاه
هرکی که بهت گفت قفلش کن
هر بادی که بهت خورد
هر سازی که از هر جهت بوده بهت هُل
[ورس سه]
هرچی که کردم زندگی نبود اسمش
تنهام مثِ حسین، دنبال حقیقتم
تا به الان رسیدم به قِسْمِش
هی لفتش دادم و لفتش
رپ ریقمو کشید و زیر خاک کرد منو زنده و زنده
یک بارم نکردم رو به خدا شِکوِه
که نرسیدم حتی به تهدیگ قصه
تکه به تکه اَ دستم رفت مغزم
رپ تــو من به روندای مختلف
همه در مُهمَل مشترکن؛ سردرگم درگیر معضل
پول، پول، خنده، پول کَند؛ به ترک کردن وُجدان منجر
در نهایت این همه گوش در روشنی از ابتدا تا منتهی منکر
[کورس]
حرفاتو قی کن، نذار رنگت تغییر کنه از بیخ بالکُل
من، نمیدونم از کی؟ کجا؟ قید شدم سعی
شما هرکی که بهت گفت
هرکی که بهت گفته شاه
هرکی که بهت گفت قفلش کن
هر بادی که بهت خورد
هر سازی که از هر جهت بوده بهت هُل
وُجدانو قی کن، نذار مغزت تغییر کنه از بیخ بالکُل
من، نمیدونم از کی؟ کجا؟ قید شدم رأی
شما هرکی که بهت گفت
هرکی که بهت گفته شاه
هرکی که بهت گفت قفلش کن
هر بادی که بهت خورد
هر سازی که از هر جهت بوده بهت هُل